ملخص الجهاز:
"به نظر میرسد در حالی که سیاست بینالملل در بیشتر نقاط جهان از الگوهایی پیروی خواهد کرد که گرچه جزئیات آنها غیر قابل پیشبینی است ولی رئوس کلیشان برای ما آشناست،در میان دولتهای توسعه یافته احتمالا شاهد اشکال جدیدی از مناسبات خواهیم بود.
یک آزمایش مشابه-ولی بر هم زنندهتر-این خواهد بود که ببینیم آیا آلمان و ژاپن که از محدودیتهای امنیتی جنگ سرد رها شدهاند،به وجود این قاعده قبلی که قدرتهای بزرگ حتی در غیاب یک تهدید آشکار در پی دستیابی به قدرتمندترین و حیثیتزاترین سلاحهای نظامی موجود بر خواهند آمد،جویای دستیابی به جنگافزارهای هستهای خواهند شد یا نه(البته اگر تصمیم این دو کشور برای«هستهای شدن»زادهء ترس از اتحاد شوروی یا چین باشد،این نشاندهندهء استمرار اعتبار منطق پذیرفته شدهء سیاست بینالملل میان کشورهای توسعهیافته نخواهد بود).
آمریکا آن کشور را تهدید بزرگی برای تفوق خود در یکی از عرصه تعیینکنندهء قدرت میداند»32اما روشن نیست که پیشرفت اقتصادی یک دولت تهدیدی برای دیگری باشد مگر آنکه احتمال وقوع جنگ میان دو کشور وجود داشته باشد،مزیت نسبی یک دولت،ثروت مطلق دولت دیگر را کاهش دهد یا اینکه دولت نخست،اهرم فشاری به دست آورد که از آن بتواند در درگیریهای سیاسی مهم استفاده کند.
هر چند رقابت آمریکا و شوروی سیاست آمریکا را یکسره تعیین نمیکرد-که شاهد آن مباحثات سیاسی و آکادمیک 45 سال گذشته است- آمریکاییان بیشتر اوقات در مورد پرسشهای تعیینکننده اتفاقنظر داشتند:نیازهای امنیتی آمریکا هستهء منافع ملی آن کشور را تشکیل میداد؛شوروی بزرگترین تهدید بود؛ایالات متحده چارهای جز این نداشت که برای حفاظت از خود فعالانه درگیر مسائل جهان شود."