ملخص الجهاز:
"حتی در کشورهائیکه درآمد سرانهکمتر از 200 دلار در سال استامید زنده ماندن در شهرهای100000 نفری در حال حاضر آشکارطولانیتر از امیدی است در اواسطقرن نوزدهم برای ساکنان لندنوجود داشت نصف رشد دیگرجمعیت شهرنشین با مهاجرت ازمقصد مناطق روستائی توجیهمیگردد.
اگر جمعیت مناطق روستائیشش بار بیشتر از جمعیت شهرهاباشد(این رقم در مورد کشورهایدر حال رشد پرجمعیتتر،صدقمیکند)و اگر آهنگ رشد طبیعیدر شهر و روستا یکسان باشدمهاجرت تنها یک ششم جمعیتروستائی مضاف،آهنگ رشد جمعیتشهری را دو برابر میکند،در کشورهائیکه جمعیت شهرنشین هنوز نسبتضعیفی از کل جمعیت ملی را تشکیلمیدهند مهاجرت نسبتا ضعیفجمعیت مناطق روستائی میتوانداثر آشکار روی نرخ رشد جمعیتشهرنشین باقی بگذارد(این کیفیتدر مورد بسیاری از کشورهایافریقائی صادق است)در کشورهای شهریتر شده امریکای لاتینمهاجرت نسبت مشابهی از جمعیتروستائی بسوی شهرها بازتابهایبسیار ضعیف خواهد داشت.
با وجود این اختلافها غالبامشاهده میشود که وقتی شهرها بهیک مرحله توسعه رسیدند ابعاد آنهاکم و بیش با هم مساوی میشوندو بدقوارهترر شده محاسن خود را ازدست میدهند ولی کمترسریعتر از شهرهای متوسط پائینآمدن کند و آرام آهنگ رشدمجموعه جمعیت شهرنشین رجوعشود به جدول شماره 3 این فکر راتقویت میکند که شهرهای بزرگبا آهنگ کندتری توسعه خواهندیافت،ولی بنظر میرسد که این امریک گرایش عمومی است اگر آهنگرشد شهرهای بزرگ در کشورهایدر حال رشد ثروتمندتر به مقیاسیکه شهرنشینی به رقم 50 درصدنزدیک میشود و یا از آن بالامیزند رو به کاهش میرود بنظرمیرسد که شهرهای بزرگ به رشدخود در کشورهائی که در مراحلاولیه توسعه شهرنشینی هستند بویژهدر آنهائیکه رشد مجموعه جمعیتهنوز آهنگ حداکثر خود را بازنیافته است ادامه خواهند داد."