ملخص الجهاز:
"نمونۀ تفکر والیان در برابر دولت مرکزی را اظهارات حسینقلی خان ابوقداره به حاج سیاح1به خوبی نمایان میسازد:من این عمارت را که شروع کردم مردم این اطراف مرا دیوانه نامیدند و میگفتند مال تو باید پادار و منقول باشد نه ثابت،زیرا فردا اگر یکی از دولتیان به فرض خود تو را متهم کرد و یاغی نامید،تحقیق که در کار نیست میبینی دچار مخمصه شدی (*)از دوست گرامی فرید قاسمی سپاسگزاری میشود که از راه لطف بازبینی این دو متن را قبول فرمود و روان مرحوم ساکی را شاد کرده است.
مخبر السلطنۀ هدایت در کتاب خاطرات و خطرات منویسد:1یدالله خان پسر غلامرضا خان سردار پشتکوه امان خواست به عرض رساندم و به نظر غریب میآمد،چه سپهبد قرآن مهر کرده بود تأمین داده بود،سران الوار نزد او آمده بودند و همه را به دار زدند.
چند سال قبل با یکی از این پسران که علی قلی خان نام داشت و علیرغم پدر به دولت پهلوی پیوسته و پس از مدتی کوتاه به زندان افتاده بود،در باب اطرافیان و نظام اجتماعی والیان گفتگوهائی داشتم.
قلمروی نظر علی خان3به باد غارت داده شد و امانالله خان نیز متحدینش را از دست داد و کمی بعد در وبای سال 1337 درگذشت.
نکتۀ دیگری که لازم به توضیح است،پس از حسین خان،حیدر قلی خان را والی لرستان ذکر کرده است در حالی که پس از حسن خان مدتی سه برادر به اسامی علی خان،احمد خان،حیدر قلی خان متفقا در ولایات سهگانه حکومت کردند.
از کلبعلی خان نیز که مدتی والی لرستان و در جنگ با اعراب به وسیلۀ پسرعموهایش کشته شد ذکری نکرده است."