خلاصة:
تاریخ بیهقی از جمله متون یگانه زبان فارسی است که به دلیل آمیختگی ذاتیش با موسیقی، تقلیدناپذیر و تکرار ناشدنی باقی مانده است. نقش برجسته موسیقی در تولید اثری همچون تاریخ بیهقی ، گرچه محصول تلفیق مولفه های بسیار است، انکارناپذیر می باشد. نثر موزون به شکل محسوس در آثار خواجه عبدالله انصاری و گلستان سعدی و سایر نثرهای مسجع دیده می شود که در آن ها سجع و عناصر لفظی و معنوی دیگر، نثر را تا سرحد شعر، ارتقاء می دهند؛ اما موزونیت تاریخ بیهقی بسته به سجع و آرایه هایی از این دست نیست، اگرچه در مواردی از آن ها نیز بهره می برد، بلکه بیش تر به واسطه موسیقی واژگان و پیوند آن با سازمان کلام اوست. یعنی همان وزن و نظمی که در شعر شاعران مدرن غرب و اشعار شاملو دیده می شود. این مقاله، تاریخ بیهقی را به روش تحلیلی از این منظر مورد بازکاوی قرار می دهد و به بررسی مولفه های عمده موسیقی آفرین نثر او همچون موسیقی واژگان که شامل تکرار حرف و صوت و واژه، کاربرد موسیقایی قید و کاربرد موسیقایی حرف «را» است و نیز ترکیب سازی آهنگین، هم نشینی عناصر متضاد، نقش عنصر تشبیه و جابه جایی اجزاء جمله می پردازد و به این نتیجه می رسد که موسیقی درونی نثر در کنار شکل ویژه روایت، دلیل اصلی ارتقاء تاریخ بیهقی از نثری علمی- تاریخی به نثری هنری-ادبی است.
Beyhaqi's history is one of unique texts in Persian Literature that has remained unrepeatable and unimitable because of it's mixing with music substantially. The history mixed with art; avant – gard art.
Beyhaqi's history، although، is the production of combination of many elements، the role of music is undeniable in it's outstanding. Rhythmic prose is seen evidently in Khaje – Abdollah – e – Ansari's Monajat Nameh and Sa'di's Golestan and other rhymed prose، that in there، rhyme and other abstract and verbal elements promote prose to poetry. But Beyhaqi's history isn't like them although it also uses from these elements.
Rhythm in Beyhaqi's history derives from the music of works and it's connection with the structure of his text، that is، that a metre and order is in the western modern poem and Shamloo's poetry. This paper deals with Beyhaqi's history in this view point that is harmonic that like modern prose poem and the most important elements which have role of generation of music like: the music of words، the reapatition of word and voice، the music application of adverb، the word of "Ra"، rhythmic composition، the syntagmatic of opposition elements، the role of simile، and the metathesis of components of qsentence.
ملخص الجهاز:
"نثر موزون به شکل محسوس در آثار خواجهعبد الله انصاری و گلستان سعدی و سایر نثرهای مسجع دیده میشود که در آنهاسج و عناصر لفظی و معنوی دیگر،نثر را تا سر حد شعر،ارتقاء میدهند؛اماموزونیت تاریخ بیهقی بسته به سجع و آرایههایی از این دست نیست،اگر چه درمواردی از آنها نیز بهره میبرد،بلکه بیشتر به واسطۀ موسیقی واژگان و پیوند آنبا سازمان کلام اوست.
این مقاله،تاریخ بیهقی را به روش تحلیل از این منظرمورد بازکاوی قرار میدهد و به بررسی مؤلفهای عمدۀ موسیقیآفرین نثر اوهمچون موسیقی واژگان که شامل تکرار حرف و صوت و واژه،کاربرد موسیقاییقید و کاربرد موسیقایی حرف«را»است و نیز ترکیبسازی آهنگین،همنشینیعناصر متضاد،نقش عنصر تشبیه و جابهجایی اجزاء جمله میپردازد و به این نتیجهمیرسد که موسیقی درونی نثر در کنار شکل ویژۀ روایت،دلیل اصلی ارتقاء تاریخبیهقی از نثری علمی-تاریخی به نثری هنری-ادبی است.
از این رو در نثرنویسان ایران انگیزۀ شعرگویی و توجه به موسیقی ایجاد شدوسعی کردند در ساحتهای گوناگون از آن بهره ببرند؛گاه با نقل مستقیم شعر یاشعرهایی از خود و دیگران،گاه با موزون ساختن کلام با قافیههای شاعرانه و ایجادسجع و موازنه و در اندک مواردی نیز به سان بیهقی ببا ایجاد«هارمون»و«موسیقیدرونی».
موسیقی نثر در تاریخ بیهقی،از نوع وزن و قافیۀ عروضی و نیمایی و یاآهنگ و سجع در نثرهای مسجعی مانند گلستان و آثار خواجه عبد الله انصاری نیست؛بلکه بیشتر،ناظر بر آن جنبه از موسیقی شعر است که بر اثر ترکیب واژگان در درونشعر پدید میآید.
بیهقی با ذاتی کردن موسیقی در عمق کلام خویش،نه تنها به حس شعردوستی خودو مردم روزگار خود پاسخ داده است،ظرفیتی برای نثر فارسی ایجاد کرده است کهپس از قرنها،آبشخو شعر منثور مدرن فارسی میشود."