خلاصة:
«تخلخل» و «تکاثف» دو اصطلاح در علم طبیعیات هستند که در معانی متعددی به کار رفته اند. در این مقاله معانی مختلف این دو اصطلاح، اعم از حقیقی، غیرحقیقی، و مجازی، و تفاوت آن ها با نمو و ذبول، سمن و هزال، ورم و نیز زیادت و نقصان مصنوعی بیان شده و به شرح انواع مختلف آن ها از قبیل: طبیعی و قسری، ذاتی و عرضی، جسمانی و روحانی پرداخته شده است. سپس با بیان دلایل فلاسفه مشاء و ارائه آزمایش های تجربی در اثبات تخلخل و تکاثف حقیقی، به نقد و بررسی این دلایل از منظر دانش فیزیک پرداخته و نشان داده شده است که گرچه به برخی از این دلایل ایراداتی وارد است، در مجموع می توان از تخلخل و تکاثف حقیقی دفاع کرد و سخن مخالفان این نوع از تخلخل و تکاثف، همچون شیخ اشراق، صحیح به شمار نمی آید.
Condensation (contraction) and rarefaction (expansion) are two terms in natural philosophy (physics) used in several different meanings. In this article the meanings of the two terms and their real and artificial kinds areintroduced and their differences with some terms such as growth، tumor، and، also، their opposite ones are expressed. We have also evaluated the philosophical and experimental arguments offered by Islamic Peripatetic philosophers for the real condensation and rarefaction from the perspective of modern science. Finally we have shown that although there are some criticisms against their arguments، the Islamic Peripatetic philosophers have been realistic in describing these terms، and the opponents’ words such as Suhrawardi’s are not correct.
ملخص الجهاز:
سـپس بـا بيـان دليـل فلسـفٔە مشـاء و ارائـٔە آزمايش هاي تجربي در اثبات تخلخل و تکاثف حقيقي، به نقد و بررسي ايـن دليـل از منظر دانش فيزيک پرداخته و نشان داده شده است که گرچه به برخـي از ايـن دليـل ايراداتي وارد است، در مجموع ميتوان از تخلخل و تکاثف حقيقي دفاع کـرد و سـخن مخالفان اين نوع از تخلخل و تکاثف ، همچون شيخ اشراق ، صحيح به شمار نمي آيد.
بايد توجه داشت که اصطلح تخلخل و تکاثف غيرحقيقي با اصطلحات «نمو و ذبول » )باليدن و پژمردن( و «سمن و هزال » )چاقي و لغري( و «ورم» )افزايش غيرطبيعي حجـم يک عضو( و «زيادت و نقصان مصنوعي» )افزايش و کاهش حجـم يـک جسـم بـه وسـيلٔە عاملي خارجي( که همگي به نوعي بـا افـزايش و کـاهش حجـم جسـم مـرتبط هسـتند متفاوت است )تهانوي، ٩٢١٣/٢؛ ابنسينا، طبيعيات دانشنامه، ٣؛ همـو، عيـون الحکمـۀ، ٩٣(.
البته شيخ اشراق که جسم را همان مقدار مـي دانـد )سـهروردي، حکمـۀ الشراق ، ١١/٢(، حرکت در کم )مقدار( را صحيح بهشمار نميآورد )سهروردي، المشـارع، ٢٤٣/٩؛ ملصدرا، الشواهد، ٩٤٤؛ ديناني، شعاع انديشه، ٢٤٦؛ نيز نـک : ملصـدرا، اسـفار، ٩٤٤/١( و بـه همـين دليـل اسـت کـه تخلخـل و تکـاثف حقيقـي را نمـي پـذيرد )نـک : سهروردي ، المشارع، ٢٤٣/٩؛ همو، حکمۀ الشراق ، ١١/٢(.
چرا که تخلخل و تکـاثف بـه معنـاي دوري و نزديکـي )تباعـد و تقارب ( اجزاء جسم و تغيير وضعيت آنها نسبت به يکـديگر اسـت )بهمنيـار، التحصـيل، ٦١١؛ ابنرشد، تلخيص ، ٩٢٦( و بر اين اساس تخلخـل و تکـاثف غيرحقيقـي از مصـاديق حرکت وضعي بهشمار مي آيد )ابنسينا، منطـق شـفا، ٩١١/٩؛ ملصـدرا، اسـفار، ٢٢٣/٣؛ سبزواري، شرح منظومه، ٢٣١/٤؛ رضانژاد، ٩١٦٢/٢؛ فياض ، شوارق اللهام، ٤٤٤/٤(.