خلاصة:
حقوق اجتماعی، جایگاه مهمی در اندیشه های سیاسی، فقهی، حقوقی و مدیریت های اقتصادی و اجتماعی دارد. در دین مبین اسلام، همان گونه که در نصوص و عمل و سیره پیشوایان دین می بینیم، حقوق اجتماعی به لحاظ حفظ کرامت انسانی و تامین بنیانهای جامعه سالم دینی مورد توجه و اهتمام ویژه قرار گرفته است؛ به گونه ای که برای آن، نظام خاص حقوقی و اجرایی طراحی شده است. این در حالی است که در نظامهای غربی، درباره حقوق اجتماعی، مبانی، الگو و نظام مطلوبی وجود ندارد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تاسی از اندیشه مترقی اسلامی، جلوه های نظام حقوق اجتماعی را می توان در اصول متعددی، همچون بند4 اصل3 (بیمه بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست)، اصل28 (حق کار)، اصل29 (حق تامین اجتماعی)، اصل30 (حق آموزش) و اصل31 (حق مسکن) مشاهده نمود. در این مقاله، ضمن آشنایی با زمینه های فکری حقوق اجتماعی، جایگاه این حقوق در اندیشه های اسلامی و غربی مورد بررسی قرار می گیرد.
ملخص الجهاز:
در دين مبين اسلام، همانگونه كه در نصوص و عمل و سيرة پيشوايان دين ميبينيم، حقوق اجتماعي به لحاظ حفظ كرامت انساني و تأمين بنيانهاي جامعة سالم ديني مورد توجه و اهتمام ويژه قرار گرفته است؛ بهگونهاي كه براي آن، نظام خاص حقوقي و اجرايي طراحي شده است.
در پايان و در يك استنتاج مشترك از اصول حاكم بر تمامي منابع درآمد اسلامي، به راحتي ميتوان استنباط نمود كه عنصر «رضايت» و «رضايتمندي» افراد در تأمين منابع، به عنوان اصلي محكم و متقن و غير قابل خدشه در نظام اسلامي ايفاي نقش مينمايد و به دليل آميختگي وظايف و تعهدات مالي مسلمانان با امور عبادي و اعتقادي آنها، دولت اسلامي به راحتي به منابع مالي پاك و فراواني در راستاي ايفاي تعهدات حقوق اجتماعي دسترسي پيدا ميكند.
سير پيدايش (b) در حالي كه دين مبين اسلام از همان اوايل شكلگيري خويش؛ چه در نصوص اسلامي(قرآن و حديث) و چه در عمل و سيرة پيشوايان دين، اهميت حقوق اجتماعي را به لحاظ حفظ كرامت انساني و تأمين بنيانهاي جامعة سالم ديني، به صورت متعدد و متواتر يادآور شده و اقدام در راستاي تحقق اين حقوق را از تكاليف مشترك فرد و دولت اسلامي تلقي كرده است و براي آن، نظام خاص حقوقي و اجرايي طراحي نموده و به اين لحاظ از سابقة تاريخي درخشاني برخوردار است، در نظامهاي غربي، دولت طرفدار حقوق اجتماعي، مولودي تازه و به تأسي از الگوي حكومت سوسياليستي پديد آمده است كه هدف آن، در واقع بازداشتن تودهها از توسل به انقلاب سوسياليستي بود.