خلاصة:
حکمت سیاسی متعالیه، مکتبی خدامحور است. در این مکتب، خداوند متعال، حضور جدی و اصلی در متن زندگی فردی و اجتماعی دارد. عناصر جدی هستی در این تفکر عبارتنداز: خدا، انسان و طبیعت. نظریه دولت هادی، برآمده از مکتبی غایت دار و هدف محور است. در این تفکر، همه عناصر فکری و عملی به سوی خدا، قیامت و خیر و سعادت و تکامل انسان، تنظیم می-شوند. «خیر»، چیزی است که انسان را به خدا برساند. هرکس به خدا نزدیک تر است، می-تواند سکان دار جامعه و رهبر و هادی آن باشد. از این رو با توجه به شاخص های پیش-گفته، نظام سیاسی مورد نظر این دیدگاه، نظامی دینی است که در عصر رسالت پیامبر، در عصر امامت امام معصوم و در عصر غیبت، حکیم مجتهد عارف در راس آن است. در این مقاله، همچنین بر این نکته، تاکید شده است که اگر یاری مردم نباشد، رهبر الهی در عرصه رهبری نمی تواند به وظایف خود عمل کند. بنابراین، الگوی پیشنهادی این مکتب برای نظام سیاسی، مبتنی بر حضور دین در متن جامعه است که در آن رهبر نیز همچون سایر مردم، موظف است براساس قوانین الهی، اقدام کند.
ملخص الجهاز:
"{o23o} به نظر صدرا،غرض از وضع شرایع و وجوب اطاعت از دستورات خدا آن است که غیبشهادت و شهوات عقول را خدمت کند،جزء به کل و دنیا به آخرت برگردد،و محسوسمعقول شده و از عکس این امور پرهیز گردد،تا آنکه ظلم و ستم لازم نیاید و موجبوخامت عاقبت و سوء مآل نشود.
پس اگرامر حیات و زندگانی در افراد بشر مهمل و معطل گذاشته شود و سیاست عادلانه وحکومت آمرانه و زاجرانهای ما بین آنان در مورد تقسیمات اراضی و اماکن و اموال وتخصیص دادن هرقسمتی از آنها به شخص خاصی طبق حقوق و قوانین موضوعه وجودنداشته باشد،هرآینه امر حیات و معیشت بر آنان دشوار است و مشوش میگردد و کار بهجنگ و جدال و قتال میکشد و این مسئله،آنان را از سیر و سلوک و عبودیت پروردگارمنحرف میسازد و آنان را از ذکر خدا غافل میکند.
{o37o} صدر المتألهین در جای دیگر ضرورت رسیدگی به امور دنیا را،با انگیزۀ آخرتخواهیبیشتر مورد تأکید قرار داده است؛به گونهای که معتقد است اگر کسی از رسیدگی به اموردنیا غافل شود به آخرت نخواهد رسید؛یعنی عمران دنیا مقدمهای برای عمران آخرتاست: و هرکه از تربیت مرکب و تدبیر منازل ذاهل و غافل گردد،سفرش تمامنمیشود و مادام که امر معاش در دنیا که عبارت است از حالت تعلق نفس بهحس و محسوس،تمام نباشد،امر تنقل و انقطاع به سوی باری تعالی که عبارتاز سلوک باشد،صورت نمیگیرد،و امر معیشت در دنیا تمام نمیگردد تا آنکهباقی بماند بدنش سالم و نسلش دائم و نوعش مستحفظ،و این دو امر تمامنمیشود مگر به اسبابی که وجود این دو را حفظ نماید و اسبابی که مفسد استو مهلکات این دو را دفع نماید."