ملخص الجهاز:
"{Sپیل اندر خانهای تاریک بود#عرضه را آورده بودندش هنود#از برای دیدنش مردم بی#اندر آن ظلمت غمی شد هر کسی#دیدنش با چشم چون ممکن نبود#اندر آن تاریکیش کف میبود#آن یکی را کف بخرطوم اوفتاد#گفت همچون ناودانستش نهاد#آن یکی را دست بر گوشش رسید#آن بر او چون باد بیزن شد پدید#آن یکی کف را چو بر پایش بود#گفت شکل پیل دیدم چون عمود#آن یکی بر پشت او بنهاد دست#گفت خود این پیل چون تختی بدست#همچنین هر کس بزجوی چون رسید#فهم آن میکرد کانجا میخلید#از نظر گه گفتشان بد مختلف#آن یکی دالش لقب کرد آن الف#در کف هر کس اگر شمعی بدی#اختلاف از گفتشان بیرون شدیS}با اینهمه وسعت نظر مولا چون هر پاک دینی بتپرستی را مذموممیداند و با آنکه نسبت به بسیاری از اقلیتهای مذهبی-که در جای دیگراین مقاله خواهد آمد-بابینشی پر گذشت مینگرد بتپرست را محکوممینماید و در داستان بتساز ر مجلد اول میگوید: ..
آنان گیاهخواری را بمنظور آزار نرساندن بحیوانبرگزیدهاند:در داستان دانائی که در بیابان ببعضی از مردمان رسید ووصیت کرد که پیل بچگان نخورید میفرماید: {Sگفت دانا بشنوید این پند من#تا دل و جانتان نگردد ممتحن#با گیاه و برگها قانع شوید#در شکار پیل بچگان کم روید#هر دهانرا پیل بوئی میکند#گرد معدۀ هر بشر بر میتند#تا کجا یابد کبابپور خویش#تا نماید انتقام و زور خویشS}*** {Sناگهان دیدند سوی جادهای#پورفیلی،فربهی،نوزادهای#پس در افتادند چون گرگان مست#پاک خوردند و فروشستند دست#آن یکی همره نخورد و پند داد#که حدیث آن فقیرش بود یاد#پس بیفتادند و خفتند آن همه#و ان گرسنه پاسبان آن رمه#دید پیلی سهمناکی میرسید#اولا آمد سوی حارس دوید#بوی میکرد آن دهانش را سه بار#هیچ بوئی زو نیامد ناگوار#چند باری گرد او برگشت و رفت#مرد را نازرد آن شه پیل زفت#مر لب هر خفتهای را بوی کرد#بوی میآمد و راز آن خفته مرد#کز کباب پیلزاده خورده بود#بر درانید و بکشتش پیل زودS}جینیم-آجی ویکاها-ماهاویرا-پیروان این مذهب هندی و چندمذهب دیگر مشابه آنها سبزی و میوههائی که تخم فراوان دارند نمیخوردندو با دست از درخت میوه نمیچیدند و اعتقادات نظائر آن..."