گفتگوی دو نویسنده محادثة ومقابلة

"دوست عزیزم نامه مفصل جنابعالی را همین امروز زیارتکردم چقدر خوشوقت شدم که با آنکه لابد در ظرف این ایام معدودیکه طالع شما را بژنو،انداخته دلتان میخواهد خیلی چیزها راببینید و دوستان هم وجود سرکار را مغتنم شمرده قسمت زیادیاز اوقاتتان را میگیرند باز با این تفصیل فرصت برای مکاتبه باارادتمند قدیمی و صمیمی خود پیدا کرده‌اید منهم دلم میخواهدهرچه زودتر(هرچند با یک گوش باید منطقها و خطابه‌هاینمایندگان که چه بسا اگر شنیده نشود هم ضایعه بزرگی نخواهدبود گوش بدهم)بعضی مطالب را بعرضتان برسانم اولا هموارهنسبت به ارادتمند خودتان لطف و مهربانی بسیاری مبذول داشته‌ایدو لازم است حقشناس باشم و سپاسگزاری بکنم. مرقوم داشته‌اید دلتان میخواهد در باب انتقاد کتابهاینویسندگان جوان امروز شرح و تفصیل بیشتری در مقدمه آمده بودچنانکه میدانید خودم را هیچوقت منقد نگفته‌ام و اگر گاهی اظهاریرفته و ایراد می‌گرفته‌ام طردا للباب بوده و الا انتقاد کار مننیست آن‌هم در حق نویسندگان جوانی که خود دارای مقامبلندی هستند و حقا انتقاد از آنها از ناحیه چون من آدم بی‌خبر ودورافتاده‌ای بمنزله فضولی خواهد بود."