ملخص الجهاز:
"دونویسنده امروزی مکزیکی«خوزه و سکونسلوس»و«خوزه رووالتاس»خوانندگان بیقرار آثار داستایفسکیبودهاند،شاید باین علت که آنها نیز بهمان خانوادهروشنفکری تعلق داشته و خود را در بسیاری از عقاید ونگرانیهای فکری او سهیم دیدهاند.
ولی بدلیل سلیقه و مطالبانتخابیش،نویسندهایست متعلق به قرن دیگر که خود راتسلیم پرحرفی کرده،و چنانچه جنبه شوخ طبعیاوکتاویوپاز شاعر داستانسرایمکزیکی،یکی از برجستهترین نویسندگان اسپانیائی زبانمعاصر است.
داستایفسکی معاصر ماست زیراوقایع غمناک و تضادبرانگیز عصر ما را پیشگوئی میکند،و موفقیت او در این امر نه بعلت برخورداری از موهبتیک بینش قوی و نه بخاطر این بود که میتوانسترویدادها را پیشبینی کند،بلکه باین دلیل بود کهمیتوانست بدرون انسانها نفوذ کند.
مهم نیست:هیچگرا یک روشنفکر قهرماناست زیرا شهامت این را دارد که بدرون روح دو نیمشده خود رسوخ کند،در حالیکه میداند درگیرکنکاشی بیحاصل است.
با وجودیکه عقاید در آثار داستایفسکی دارایاهمیت زیاد است ولی او یک داستانسرا بود نهنظریهپرداز.
وقتی داستایفسکی را از این دیدگاه بنگریم،پی میبریمکه داستانهایش تمثیلهای مذهبی هستند و هنرش به«سن پال»،«سن آگوستین»و«پاسکال»نزدیکتراست تا به رئالیسم امروزی.
بارها و بارها،همچنانکه آنها بااین مهمانهای شبح مانند به صحبت مینشینند،از روییاس مجبور هستند این مهمانها را حقیقتی بدانند یعنیاینکه واقعا دارند با شیطان صحبت میکنند.
آیا این بیگانه شیطان است یا خود ما هستیم؟بهرگونه که باین پرسش پاسخ گوئیم،هویت ماخدشهدار شده است.
اما شیاطین امروزی همه تلاش خود را بکارمیبرند تا بما تفهیم کنند که آنها از آنسو،از دنیای زیرزمین میآیند.
«ایوان»و«استاوروگین»که دو روشنفکر هستند راهیجز این ندارند که بآنها ایمان داشته باشند:آنها واقعاشیطان هستند زیرا فقط شیطان میتواند باین صورتاستدلال کند."