خلاصة:
تاریخ نگاری محلی ایران که سابقه آن به پیش از اسلام می رسد، در عصر قاجار با یک دوره طلایی رشد کمی و کیفی مواجه گردید. بیشتر شهرها و مناطق کشورمان صاحب یک یا چند تاریخ محلی گردیدند. در این مقاله پس از بررسی در حدود پنجاه اثر چاپ شده تاریخ محلی عصر قاجار، به بررسی ویژگی ها و علل این نهضت و مولفه های این نوع تاریخ نگاری می پردازیم. نیز بدین امر نظر داریم که انگیزه مولفان در آفرینش کتاب هایشان چه بوده است.
ملخص الجهاز:
"اعتماد السلطنه در کتاب المآثر و آلاثار که در واقع کارنامۀ چهل سالۀ حکومت ناصریاست،در فصلی که ابداعات و اختراعات عصر را برمیشمارد،«رواج و شیوع علم جغرافیا»رانیز آورده و در معرفی این علم نکاتی را بیان میکند که نشان میدهد در آن زمان دانش جغرافیاوارد حوزههای جدیدی گردیده بود؛حوزههایی چون«تعداد نفوس و تعیین صنایع و ذکرعقاید و دیانات و رسوم و عادات»(اعتماد السلطنه،چهل سال تاریخ ایران،127)شاید بتوان بهطور خلاصه میزان آشنایی ایرانیان با دانش جغرافیا را در کتاب تطبیق لغات جغرافیایی قدیم وجدید ایران یافت.
در این باب اگر عجله نمیکردندو دو سال دیگر به همان اقتدار برقرار بود به خود حضرت رضا-علیه التحیه و الثنا قرارمیگرفت»(خورموجی،نزهت الاخبار،141)همین شخص در کتاب آثار جعفری تواریخقاجاری،بجز انگشتشماری را«مانند قصاید و مدایح شاعرانه»دیده است(خورموجی،آثارجعفری،493.
دربارۀ ابعاد علمی و تنوع سفرنامههای این دوره بایدبگوییم کتابیهایی مانند تحفة العالم از میر عبد الطیف شوشتری(سال 1216 ق)،سفرنامهخوزستان از عبد الغفار نجم الملک(سال 1299 ق)،سفرنامه سدید السلطنه(سل 1314 ق)،یاعظیمترین تاریخ محلی خراسان و مسیر آن،موسوم به مطلع الشمس اثر اعتماد السلطنه(سال1300 ق)از چنان بار علمی برخوردارند که باید آنها را جزء شهرنگاری و تواریخ محلیمحسوب داشت.
در این دوره مزارنویسی و تاریخنگاری ایلی،که شاخههای دیگری از تواریخ محلی ودارای سنتی کهن در تاریخ ایرانند،و به دلیل عدم تطابق با روحیه زمان،کمکم خاموش شده وآثار کمی از آنها برجای مانده است.
آن خطی از تاریخنگاری محلی در این دوره پررنگ شدکه دست دوستی با دانش جغرافیا داده و به یقین میتوان اذغان کرد با گسترش و اعتلای دانشجغرافیا در کشور،تاریخنگاری محلی ایران نیز توانست به نقاط اوج خود در سنت قدیمبرسد."