خلاصة:
«پیامبر»، نوشته جبران خلیل جبران، کتابی بسیار کم حجم؛ اما سرشار از مفاهیم عرفانی، دینی، اخلاقی و فلسفی است. این کتاب اگرچه در ظاهر کتابی ساده و آسانیاب می نماید؛ اما دارای درونمایهای بسیار غنی و کهنالگویی است. «پیامبر»، روایت گر سرگذشت یکی از کهن الگوهای ناخودآگاهی ماست؛ «پیغمبر» در انزوا نشستهای که به عنوان پیر فرزانه و مهربان درون، هر لحظه انتظار «من» خودآگاه را میکشد تا با کمک «آنیما» وی را در طی طریق بیانتهای کمال یاری دهد و راه سبز فردیت و تمامیت روانی را به او بنمایاند. این اثر، نمایانگر مراحلی است که مردم شهر اورفالیز به یاری پیامبر و میانجیگری آنیمای «میترا» نام میپیمایند و با خویشتن خویش یگانه میشوند. آنچه درونمایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ سلوکی عرفانی که این اثر را عرصه حضور و فعالیت بسیاری از کهنالگوها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است. «من»، «خود»، «سایه»، «پیر دانا»، «آنیما» و نگاره نمادین «ماندالا» از برجستهترین نمادها و کهنالگوهای موجود در این اثر برجسته خلیل جبران است.
The Prophet ، written by Jibran Khalil Jibran، is a thin book but full of mystical، religious، ethical، and philosophical concepts. Although this book seems at the first sight a simple and easy-to-handle one، it has very rich and archetypal motifs. The Prophet tells the story of one of the archetypes of our unconscious. The recluse Prophet ، as a kind sage of our inner world، is waiting for the conscious “I” so that by help of “Anima” it can assist the “I” in going through the path of perfection and show it the green path to individuation and psychical (psychological) integrity. This work represents the stages which the people of Urphaliz pass through by help of the prophet and Anima’s intermediacy called “Mitra” and hence are united with themselves. What constitutes the motif of this work is an inner travel; a mystical inquiry which has set the ground for the presence and function of many archetypes and symbols concerning this inner procedure. “I”، “ego”، “shadow”، “The sage”، “Anima”، and the symbolical image of “Mandela” are of the most outstanding symbols and archetypes existing in this seminal work by Jibran Khalil Jibran .
ملخص الجهاز:
"مفهوم نمادین دریا و پیوند آن با درونمایۀ اثر برجسته جبران خلیل جبران،کشتی پیامبر را نیز وسیلهای با بار معنایی نمادین ساخته است؛در این اثر،کشتی«همان معنای رمزی جام یا سبویی را دارد که در قصهها،مظهر خیر و برکت و فراوانی و آبادانی است و یادآور تابوت عهد یا تابوت شهادت یا تابوت قدس است که موسی به امر یهوه ساخت و حقه من(غذایی که خداوند بر بنی اسرائیل فروفرستاد و آنان به مدت چهل سال سرگردانی از آن خوردند تا به سر حد کنعان رسیدند)و عصای هارون را که شکوفه کرد و نیز دو لوح عهد را که احکام عشره بر آنها مکتوب بود،به همراه کتاب تورات در آن نهاد و بنی اسرائیل به هنگام کوچ و لشکرکشی،آن را برداشته،پیشاپیش قوم میبردند و ستونی از ابر و آتش،شبانروز،به برکت تابوت،راهنمایشان بود و به هنگام عبور از رود اردن نیز تابوت عهد را به آب انداختند و آب نهر دو پاره شد و قوم از میان آن گذشتند و بنابراین میتوان گفت که چون حاوی جوهرۀ شریعت و حافظ قوم از مصایب و بلیات ارضی و سماوی است،اقامتگاه رمزی خداست و یا رمز حضور خداوند در میان مخلوقات است و نماد عهد و پیمان و میثاق با اوست و نگاهدار آدمی از غرقاب و لجۀ گناه یا به بیانی دیگر همتای بوتۀ کیمیاگری است که فلزات تیره و کدر را در آن میگذارند و استحاله مییابد و چون زر،روشن و تابناک میشود یا بسان قلب آدمی است که به زعم عرفا گنجینۀ اسرار الهی است و در مرغزارش،چشمه فیض نظر جلال حق مینوشد»(ستاری،1379:98-97)."