خلاصة:
مثنوی مولوی، دریای بیکران و پر رمز و راز از جویبارهای مفاهیم ناب است که با هدف ترسیم و تحقق زندگی مطلوب برای به بار نشستن نهال استعدادهای انسان کمال مند سروده شده است. رازوارگی و رمزگونگی مثنوی تنها در عرصه برخورداری از تجربه های خاص عرفانی و مفاهیم اسرار آمیز الهی نیست که بر مخاطب پدیدار می شود، که شیوه و شگرد مولوی در چگونگی بیان مفاهیم کلامی، فلسفی و عرفانی که بحث های درازدامنی را سبب گشته اند، رمز و راز آن را دو چندان کرده است. در این میان، «جهد و توکل» از آن گونه مفاهیم متقابلی است که مولوی در باب آن، دیدگاه ثابتی ارائه نداده است. برخورد چندگانه مولوی در داستان ها و حکایت هایی که به جهد و توکل اختصاص داده است، جلوه ای چندآوایانه بدان بخشیده است. این پژوهش برآن است، دیدگاه مولوی را در باب مساله جهد و توکل در داستان شیر و نخچیران از منظر نظریه چندآوایی و منطق گفتگویی باختین بازکاود. فرضیه پژوهش بر این امر استوار است که مولوی در داستان مزبور به شیوه چندآوایی به جهدو توکل نگریسته است. این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس یافتن تقابل های دوگانی و اصل همزیستی تضادها و روابط گفتگویی آنها که تلفیقی از روش ساختارگرایان در جستجوی تقابل های دوگانی و عنصر غالب همزیستی تضادها در چندآوایی باختین است، صورت گرفته است.
Mowlavi`s Mathnavi is such a mysterious and boundless sea that it is full of pure conceptions. It has been composed to emanate the desired life for creation of an ideal human. It is boundless، because it is full of pure Gnostic، philosophical and Kalami arguments، as well as social conceptions. It is mysterious، because from every perspective it shows off a unique aspect.
Being mysterious is not just in enjoyment of special Gnostic experiments and divine mysterious conceptions that are shown to addresses، but Mowlavi`s method in expressing the conceptions that have caused continuing discussions in Gnosticism، philosophy have reduplicated the secrets of Mathnavi.
Jahd o Tavakol are binary oppositions that Mowlavi hasn't presented a constant point of view about them.
Molavi`s multiple treatment in stories، which he has allocated to “Jahd o Tavakol،” have given a polyphonic aspect to Mathnavi.
This article examines Mowlavi’s viewpoint about Jahd o Tavakol in Shir O Nakhchiran story from side of Bakhtin`s dialogism and polyphony theory viewed by combining structured approach in finding the context opposition and coexistence inception of reciprocities and to show that Mowlavi has looked at Jahd o Tavakol in polyphonic way.
ملخص الجهاز:
"در این پژوهش از میان داستان هایی که به جهد و توکل پرداخته اند، داستان شـیر و نخچیـران بـه دلیـل برخورداری از گفت وگوهای متعدد و شخصیت پردازی دوگانه که آواهای متضاد را در خود جا داده است ، برای تحلیل آوایی و تبیین دیدگاه مولوی نسبت به آنها، برگزیده شده است .
بر این اساس ، پژوهش حاضر دارای سه بخش است : در بخـش اول بـه چنـدآوایی و منطـق گفت و گویی باختین و مؤلفه های آن در تحلیل روایت ، در بخش دوم ، مفهوم جهد و توکل ، دیدگاه قرآن و سنت و آرای صوفیان و در بخش سوم به تحلیل داستان شیر و نخچیران براساس مؤلفه هـای چنـدآوایی پرداخته خواهد شد.
به موجب این ابیات و استدلال هایی که شـیر در برتـری جهـد میآورد ، نخچیران - که مولانا از آنها به عنوان جبریان یاد میکند- به برتری جهد بر توکل رضا میدهنـد و جبر وقیل وقال را کنار میگذارند: زین نمط بسیار برهان گفت شیر کز جواب آن جبریان گشتند سیر روبه و آهو و خرگوش و شغال جبر را بگذاشتند و قــیل و قــال (همان :١/ ٩٩٢-٩٩٣) اینکه مولوی نخچیران را جبریان مینامد، گویای ایـن اسـت کـه وی- دسـت کـم در ایـن بخـش از داستان - به آوای جهد گرایش بیشتری دارد."