خلاصة:
صاحبنظران برای تکامل شناخت و مدیریت منابع انسانی سازمان، سه رخداد برجسته را در سیر تاریخ تحول دانش مدیریت ضروری دانستهاند: نهضت روابط انسانی؛ جنبش مدیریت کیفیت جامع و رهیافت اقتضایی به مدیریت. این سه رخداد برجسته حاکی از آن است که هر چه شناخت نسبت به انسان بیشتر شود، سبک مدیریت نیز تغییر میکند. بررسی سیر تحول دانش مدیریت در جهان نیز نشان میدهد که پیشرفت در ابعاد گوناگون آن، نزدیک شدن به ارزشهای معنوی را به همراه داشته است. با عنایت به این واقعیت، تحلیل و تبیین حوزههای تأثیر آموزههای دینی بر وظایف مدیریت، برای تدوین نظام مدیریت اسلامی راهگشا خواهد بود.
در این مقاله نظریههای علم مدیریت در زمینههای نگرش مدیر نسبت به انسان، سبک مدیریت، اعتدال مدیریت، انگیزش، خلاقیت و نوآوری، تصمیمگیری و حل مسأله، رویارویی با عدم اطمینان، ارتباطات، شنود مؤثر و اصالت عمل، با آموزههای دین مبین اسلام مقایسه شده است.
ملخص الجهاز:
"یا درنهایت، ارزشهای برتر؟برخی خواستهاند مبنای ارتباطات آدمی را در حد ارضای نیازهای اولیه تقلیل دهند و گرایش انسانها به همدیگر را در حد رفع نیازهای طبیعی تحلیل کنند و این امر را غایت هدفمندی و انسجام جامعه بدانند؛ اما نظریههای غالب در جامعهشناسی امروز، بیشتر بر این نکته تأکید میورزند که هرچند نیازهای اولیه نقش اساسی را در تمایل انسانها به ایجاد ارتباط ایفا میکنند، مهم این است که ماهیت ارتباطات آدمیان در سطح رفع نیازهای جسمانی باقی نمیماند، بلکه از آن فراتر رفته، به مرتبه بیپایان و گسترده «محبت» میرسد؛ و این تکامل در ماهیت ارتباطات، تا بدان جاست که اراده آدمی در حرکت به سوی یک عمل، برخاسته از نوع علاقه و محبتی است که به هدف یا موضوع آن عمل دارد؛ و این مدعا، در گستره واقعیتهای روزمره زندگی، امری اثباتشدنی است؛ بدینگونه که آدمی تا به چیزی دلبستگی نداشته باشد، هرگز برای رسیدن به آن نمیکوشد؛ از سوی دیگر، باید در نظر داشت که مقوله محبت در بستر ایدئولوژیها و فرهنگها، معنای خاصی یافته و جلوه ویژهای دارد.
(1) در قرآن مجید سمع بر تعقل نیز تقدم دارد؛ آیه 44 سوره فرقان میفرماید: «یا گمان کردهای که بیشترینشان میشنوند و میفهمند؟»(2) در آیاتی که اسم سمیع در آنها به کار رفته است این اسم همواره بر اسمهای دیگری (مانند بصیر و علیم) مقدم است؛ از جمله در آیات شریفه «انه هو السمیع العلیم» یا «ان الله سمیع بصیر»."