خلاصة:
ادبیات فارسی اقیانوس بیکرانی از موضوعات و مفاهیم بلند آرمانی و انسانی است و در میان ادبیات ملل به همین دلیل از اهمیت ویژهای برخوردار است و از انواع ادبی حماسه، غنا، مرثیه، مدحیه، وصفیه و بسیاری از نوعهای دیگر بهرهمند است. یکی از مهمترین ارکان ادب فارسی پرداختن به مسائل انسانی و آرمانی است که ادب نفس از مهمترین آنها به شمار میرود. اخلاقیات که ریشه در باورهای تاریخی – اعتقادی دارد همواره مورد توجه و عنایت بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده است ولی نوع پرداخت و نحوه بیان در آنها یکسان نیست و موضوعات نیز به دلیل تنوعی که در این مقوله وجود دارد بسیار است. همچنین نوع قالبهای شعری نیز در پرداختن به مسائل اخلاقی و معرفتی مهم است. این مقاله میکوشد تا موضوع اخلاق را در شعر بیدل بررسی نماید؛ موضوعی که کمتر بدان پرداخته شده است، بویژه در غزلهای بیدل که همواره به پیچیدگی زبانی و معنایی مشهور است
ملخص الجهاز:
"(محمد بن منور، 1386: 154) فـراغت در قناعت هرکه دارد ز مهر و مه کلاهش ترک دارد (عطار، 1386: 205) حافظ قناعت را نیکوتر و سرآمدتر از عمل کیمیاگری میداند و گویا باور دارد که قناعت خود گنج بیبدیل و زر تمام ناشدنی است: حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری است (حافظ، 1361: 247) عطار نیشابوری قناعت را ملکی میداند که هیچ ملکی نمیتواند در کمیت با آن برابری نماید: ترک گفتم من سفـر یکبارگیهیچکس را در جهـان بحر و بر عزلتی جویـــــم از این آوارگیاز قناعت نیست ملکـــی بیشتر (عطار، 1386: 324) قناعت از واژگان کلیدی در اخلاق عرفانی است؛ بندگی به داشته و رضایت به آنچه نهادة خالق مطلق است که ثمرات فراوانی بر آدمی فراهم میدارد.
عالم اسباب هستی چون عدم چیزی نداشت هرکه را دیدیم درویش آمد و درویش رفت (همان: 417) هوا و هوس هر مصیبتی را بر آدمی وارد میکند و رهایی از تعلقات دنیوی و هوسهای آن موجب نجات و رهایی میشود: عنان ز چنگ هوس واستان که بر رخ بحر هواست باعـــث شمشیر برکشیدن موج (بیدل، 1386: 497) 5- توجه به ناتوانان و دستگیری از عاجزان و آزار ندادن کسان یکی از افعال اخلاقی در وجود آدمی توجه به همنوعان بویژه به ضعیفان است، تا جایی که در کلام معصوم(علیه السلام) چنین آمده است که: اگر کسی شب به صبح رساند ولی در اندیشة مسلمانان نباشد، مسلمان نخواهد بود."