خلاصة:
این مقاله حاصل قلمیشده درس اخلاق استاد علامه مصباح و شرحی بر دعای مناجاتالمریدین امام سجاد علیهالسلام است. در فراز پایانی این دعا، هدف برتر و نهایی انسان، که فراتر از سعادت دنیوی و خوشی و لذتهای اخروی است، قرب و رضوان الهی معرفی شده است. تقرب به خدا، به عنوان هدف برتر، دارای دو مرتبه است: مرتبه پایین تقرب به خداوند و بهرهمندی از مقاماتی که از لوازم تقرب به خدا به شمار میآیند. در این مرحله، انسان از نعمتهای بهشتی بهرهمند میشود. در مرتبه عالیتر، هدف و غایت، تقرب و رضوان الهی است. این مرحله، اوج شیدایی بنده واصل به معبود خویش است. در این مرتبه، هیچ چیزی جز همنشینی و رضوان الهی برای بنده واصل مهم نیست.پیشفرضهای علم، هم در ساختار درونی و هم در ساختار بیرونی علم تأثیرگذارند. بر این اساس، پیشفرضهای متفاوت به تولید علومی که هم از لحاظ شکل و هم از حیث محتوا متفاوتند منجر میشود. چون پیشفرضها با مسائل درون علم رابطه منطقی دارند، محتوای درونی یک علم با تغییر پیشفرضهای آن تغییر میکند و این تغییر تنها در سطح بیرونی و صورتبندی علم باقی نمیماند. بررسی پیشفرضهای علم، به ما این امکان را میدهد که مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی یک علم را به حوزه مسائل و نظریههای آن مربوط کرده، در صورت ناهماهنگی بین آنها به نقد روششناختی آن بپردازیم. از دیدگاه پوزیتیویسم، ذهن، لوح سفید است، تجربه مرحله ابتدایی استقراء است و قاعدهمندی طبیعت پیشفرض انگاشته میشود. پوزیتیویسم همچنین هر نوع بدیهی را انکار میکند و معیار تفکیک در علوم را روش میداند. حال آنکه از دیدگاه ملاصدرا، احساس در فرایند علم طبیعی شرط لازم است نه کافی. ملاصدرا، تجربه را نوعی از برهان دانسته و پای تجربه را در قانون علیت مستحکم میکند و در تفکیک علوم بیشتر بر موضوع تأکید دارد. در این مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است.
ملخص الجهاز:
"«اسئلک ان تجعلنی من اوفرهم منک حظا، واعلاهم عندک منزلا، واجزلهم من ودک قسما، وافضلهم فی معرفتک نصیبا، فقد انقطعت الیک همتی، وانصرفت نحوک رغبتی، فانت لا غیرک مرادی، ولک لا لسواک سهری وسهاری، ولقاؤک قرة عینی، ووصلک منی نفسی، والیک شوقی، وفی محبتک ولهی، والی هواک صبابتی، ورضاک بغیتی، و رؤیتک حاجتی، وجوارک طلبی، وقربک غایة سؤلی، وفی مناجاتک روحی وراحتی، وعندک دوآء علتی، وشفاء غلتی، وبرد لوعتی، وکشف کربتی، فکن انیسی فی وحشتی، ومقیل عثرتی، وغافر زلتی، وقابل توبتی، ومجیب دعوتی، وولی عصمتی ومغنی فاقتی، ولا تقطعنی عنک، ولا تبعدنی منک، یا نعیمی وجنتی، ویا دنیای وآخرتی یا ارحم الراحمین»؛ از تو ای معبودم درخواست میکنم که از بین آنان بهره فراوانتری از فضل خود نصیبم کنی، و منزلتم را نزد خود بالاتر از آنان قرار دهی، و سهم مرا از دوستی و محبت خودت بزرگتر و نصیبم را از معرفت به خودت افزونتر گردانی، که ای خدای بزرگ، توجه من از غیر تو منقطع و به تو معطوف گشته است و دلم تنها مشتاق توست.
اما حضرت در بیان خود که جنبه تعلیمی برای دیگران نیز دارد میفرمایند: خدایا، اهتمام و توجه من منحصر در تو گشته است؛ یعنی آن حضرت به مرتبهای از تعالی و کمال و تقرب به خداوند نایل گشتهاند که غیرمعبود نمیتواند برای ایشان جلوهگری داشته باشد و دل ایشان را به خویش جلب کند.
با توجه به این مرتبه از تعالی و کمال است که از خداوند میخواهند که سهم ایشان از معرفت و محبت خود را بیش از دیگران قرار دهد."