خلاصة:
مهم ترین اصل در حوزه معرفت و شناخت، تبیین کمال انسان است. حکمت وجودی در انسان، ژرف تر از حکمت خلقت در سایر موجودات است؛ چراکه انسان وجود جامع و فراگیری است نسبت به آنچه در عالم ملک و ملکوت می گذرد. انسان عصاره لوح محفوظ و صراط مستقیم بین بهشت و دوزخ است. بعد ملکوتی انسان سری است از اسرار الهی و ظهوری است از خلافت الهی که به حکم مظهریت «الظاهر و الباطن»، می تواند در عالم ملک و ملکوت، تصرف نماید. این نوشتار در پی آن است که کمال انسان را از منظر ملاصدرا بررسی نموده، میزان هماهنگی دیدگاه ایشان را با قرآن کریم ارزیابی کند. با بررسی اجمالی دامنه کمال انسان، انگیزش بیشتری پیدا کرده، در کمال و سعادت خویش، گام های استوارتری خواهیم برداشت.
ملخص الجهاز:
"نبوت مقامی الهی و منصبی ربانی است که خدای سبحان به هرکه مشیتش تعلق بگیرد، عطا میفرماید: «الله أعلم حیث یجعل رسالته» (انعام: 124) چگونه ممکن است انسانی ـ هرچند از نبوغ و استعدادی سرشار برخوردار باشد ـ بر اثر کمال تعقل، به جایی برسد که به مشاهده فرشتگان مقرب الهی نایل آید؟ و جالبتر آنکه با کمال نیروی تخیل، به اسرار غیب اطلاع یابد؟ و شگفتا که ایشان میفرماید: کمال قوه احساس منجر به تأثیر در اجسام مادی (اعجاز) خواهد شد، در حالی که اعطای معجزه به منظور اثبات رسالت و برداشتن موانع است، نه اینکه وقتی انسان به درجه خاصی از کمال عقلانی، تخیل و احساس برسد به طور قهری، به قدرت اعجاز نیز دست پیدا کند.
» (مریم: 30) از یکسو، در قرآن میخوانیم: ما افراد ویژهای را برگزیدیم و کتب آسمانی خود را در اختیارشان قرار دادیم: «ثم أورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» (فاطر: 32) و در خصوص اسرار غیبی میفرماید: خدای سبحان برای اطلاع از عالم غیب، هر که را بخواهد گزینش میکند: «ولکن الله یجتبی من رسله من یشاء» (آلعمران: 179) و از سوی دیگر، در قرآن مجید، به هیچ آیهای برنمیخوریم که نشانگر آن باشد و یا اشارهای بر این باشد پیامبران علیهمالسلام و از جمله نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله بر اثر کمال تعقل به مشاهده فرشتگان نایل گشته و بر اثر کمال تخیل، به اسرار غیب دست یافته و بر اثر کمال قوه احساس، به تأثیر در اجسام مادی فائق آمده باشند."