خلاصة:
توجه به مسائل زنان و خانواده در برنامه های توسعه یکی از الزامات و سیاست های توسعه به شمار می آید. یکی از پیش شرط های لازم جهت طراحی الگوی بومی توسعه در ایران، نگاه انتقادی به برنامه های پیشین توسعه در ایران است. در این مقاله با مروری بر دیدگاه ها و نظریات عمده درباره توسعه و با تاکید بر مسئله زن و خانواده، به تحلیل گفتمان برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه پرداخته شده است.در تحلیل گفتمان تلفیقی، از رویکردهای لاکلا، موف و فرکلاف استفاده شده است. برنامه توسعه سوم و چهارم به گفتمان اصلاح طلب و برنامه توسعه پنجم به گفتمان اصولگرا نسبت داده شده است. تاکید گفتمان اصلاح طلب بر نشانه های «اصلاحات»، «توسعه سیاسی» و «جامعه مدنی» است، اما در مقابل، تاکید گفتمان اصولگرا بر نشانه هایی چون: «قانون اساسی»، «توسعه اقتصادی»، «عدالت»، «ارزش های دینی و اخلاقی» و «استقلال» است. گفتمان اصلاح طلب در حوزه مربوط به توسعه جنسیتی تلفیقی از رویکردهای توانمندسازی و جنسیت و توسعه را نمایندگی می کند؛ اما، گفتمان اصولگرا با نگاهی انتقادی به رویکردهای عمده در نظریات توسعه تلاش در جهت نظریه پردازی بومی در حوزه مسائل زنان و خانواده با رویکرد خانواده گرایی دارد.
In designing developments plans، considering women and family issues is a required policy. Having a critical look at former development plans in Iran is one of the necessary pre-conditions for designing local models of developments. The present paper first reviews the literature of development and then، with an emphasis on the issue of family and women، analyzes the discourse of third، fourth and fifth developments plans. Hybrid discourse analyses are done with Laclau and Mouffe and Fairclough approaches. The third and fourth development plans are attributed to the reformist discourse and the fifth development plan is attributed to the conservative discourse. The emphasis of reformist discourse is on the signs of ‘reforms’، ‘political development’ and ‘civil society’. In contrast، the emphasis of conservative discourse is on other signs، including: ‘constitutional law’، ‘economic development’، ‘justice’، ‘moral and religious values’، and ‘independency’. In the domain of gender development، the reformist discourse adopts a mixture of empowering، gender and development approaches. However، the conservative discourse has a critical look at the main approaches in development theories and tries to define local theories of women and family issues with an approach of familism.
ملخص الجهاز:
"برنامههای توسعه سوم و چهارم،در مسائل معطوف به زنان،تفاوتهایی بایکدیگر دارند؛بهطوری که،برنامه توسعه سوم،به وسیله پژوهشهای مورد تأکید دراین برنامه،بیشتر زمینهساز ایجاد گفتمان توسعه اصلاحطلب بوده که بصورتبرجستهتری در برنامه توسعه چهارم منعکس شده است دال شناور نظم گفتمانی جنسیتی توسعه؛یعنی،"زنان در برنامههای توسعه"،ذیلگفتمان توسعه اصلاحطلب،در قالب نشانه مرکزی"مشارکت زنان در توسعه"مسدودو در مفصلبندی این گفتمان،حول نشانه مرکزی مشارکت زنان در توسعه،نظاممعناییای متشکل از دالهای اصلی"توانمندسازی زنان"و"ارتقاء کیفیت زندگیزنان"،شکل گرفته است.
به عبارت دیگر،اینگفتمان مطالبه خود یا خلاءها و فقدانهای موجود در دو برنامه توسعه سوم و چهارمدر مسائل معطوف به زنان؛یعنی،"نقش زن در خانواده"،را در قالب نشانه خالیگفتمان توسعه اصلاحطلب،برجسته کرده و با قرار دادن آن در جایگاه نشانه ممتازگفتمان خود،به همراه نشانههای اصلی"تحکیم خانواده"و"توسعه فرهنگ عفاف وحجاب"؛به ساختارشکنی از دال مرکزی گفتمان توسعه اصلاحطلب پرداخته و باایجاد تزلزل در نظام معنایی تثبیت یافته آن،گفتمان خود را مفصلبندی کرده است.
اما گفتمان توسعه اصولگرا،با هدف به حاشیه راندن هرچه بیشتر نشانه اشتغالرسمی و خارج از خانه زنان؛به برجسته کردن نقش نانآوری مردان پرداخته و بابرجسته کردن دال تحکیم خانواده،بر اشتغال خانگی و دورکاری(بند ج ماده 80 برنامهپنجم)،در برابر سیاستهای اشتغالزای گفتمان توسعه اصلاحطلب در قالب شناساییو افزایش ساختارهای سرمایهگذاری در فرصتهای اشتغالزا برای زنان(بند الف ماده111 برنامه چهارم)تأکید میکند.
در مقابل،گفتمان توسعه اصولگرا،با تأکید بر پیوستگی مسائل زنان و خانواده درتوسعه کشور به عنوان دال شناور نظم گفتمانی جنسیتی توسعه؛نشانه مرکزی خود رادال خالی برنامههای توسعه پیشین؛یعنی،نقش زن در خانواده قرار داده؛و با بازجذبنشانههای طرد شده توسط گفتمان رقیب؛یعنی،تحکیم خانواده و توسعه فرهنگ عفافو حجاب،تلاش میکند تا هژمونی گفتمان توسعه اصلاحطلب را ازبین برده و باایجاد بیقراری در نظام معنایی این گفتمان و ساختارشکنی آن؛خود،جایگزین اینگفتمان گردد."