خلاصة:
در این مقاله،رابطه بین سیاست تجاری و توزیع درآمد مورد بررسی قرار میگیرد. ابتدا به مشکلات دادهها نو اندازهگیری پرداخته میشود و سپس دو سؤال مطرح میگردد:آیا شواهدی دال بر توزیع نابرابرتر درآمدها در اقتصادهای در حال توسعه بازتر نسبت به اقتصادهای حمایتگراتر وجود دارد؟و آیا شواهدی مبنی بر افزایش نابرابری در کشورهای که تجارت بین الملل را آزادتر کردهاند،میتوان یافت؟این سؤالات به مباحث سیاست توسعه مرتبط هستند.برای مثال،منتقدین بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ادعا میکنند که این نهادها و توصیههای سیاستیشان،(به انضمام آزاد سازی تجاری)موجب افزایش نابرابری در کشورهای در حال توسعه شدهاند.
ملخص الجهاز:
"ابتدا به مشکلات دادهها نو اندازهگیری پرداخته میشود و سپس دو سؤال مطرح میگردد:آیا شواهدی دال بر توزیع نابرابرتر درآمدها در اقتصادهای در حال توسعه بازتر نسبت به اقتصادهای حمایتگراتر وجود دارد؟و آیا شواهدی مبنی بر افزایش نابرابری در کشورهای که تجارت بین الملل را آزادتر کردهاند،میتوان یافت؟این سؤالات به مباحث سیاست توسعه مرتبط هستند.
تجارت آزادتر چه تأثیری بر شرایط اجتماعی از جمله توزیع درآمد دارد؟ دو مسأله نظری اساسی،بحث فوق را تحت تأثیر قرار دادهاند:اول،مشکل تعیین چگونگی ارتباط سیاست تجاری و رشد تعادلی(این مشکل تا همین اواخر حل نشده باقی مانده بود)و دوم،این واقیعت که آثار توزیعی،حساسیت زیادی به فروض مربوط به تحرک عوامل، مخروطههای تنوع1و اختلالات بازار عوامل دارد.
سئوال قابل طرح عبات از آن است که آیا شواهدی دال بر نابرابری بیشتر توزیع درآمد در اقتصادهای بازتر نسبت به اقتصادهای حمایتگراتر وجود دارد؟مجموعه جدید دادههای بانک جهانی در زمینه توزیع درآمد به همراه 6 شاخص مختلف برای جهتگیری تجاری استفاده شده است که چهار شاخص از میان آنها برای دو نقطه زمانی (تقریبا)دهه 1970 و 1980 گزارش شدهاند.
جدول 1-اصلاحات آزادسازی تجاری و تغییرات توزیع درآمد در کشورهای کمتر توسعه یافته (LDC''S) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) توجه: ūGINI تغییر دهه به دهه(دهه 1970 در مقایسه با دهه 1980)متوسط ضریب جینی است.
این نتیجه بیانگر آن است که با فرض ثبات سایر شریط،کشورهایی که در ابتدا بخش خارجی منحرفتری داشتهاند،یک افزایش در نابرابری را تجربه کردهاند،ولی به نظر نمیرسد که اصلاح تجاری تأثیر معنیداری بر تغییر توزیع درآمد داشته باشد."