خلاصة:
نظریه پردازان حوزه انقلاب با ارایه نظریه های متعددو بعضا ناسازگار علاقه مندان این حـوزه را بـا سردرگمی مواجه ساخته اند. از این رو برخی درصدد برآمده اند تا با طبقه بندی این نظریه هـا انـدکی از این سردرگمی کاسته و راه را برای مطالعه انقلاب هموارتر سازند. در این بین جک گلدستون از جمله افرادی است که به دسته بندی انقلاب ها تحت عنوان نسل های انقلاب پرداخته است . وی سـه نسل از نظریه های انقلاب را شناسایی کرده و بر این باور است که با توجه به نقطه ضعف هایی کـه این سه نسل در تبیین انقلاب ها با آن مواجه بوده اند، در حال حاضر ما در حال گذار به سوی نسل چهارم نظریه های انقلاب هستیم که در مقام مقایسه با سه نسل نخست از قابلیـت تعمیمـی بیـشتری برخوردار بوده و میتواند در نقش مکمل سه نسل پیشین ظاهر شود. مقاله حاضر بـر گونـه شناسـی نظریه های انقلاب از دیدگاه گلدستون استوارمیباشد.
Revolution theoreticians have declared contending and approximately incompatible theories، caused in bewilderment among concerned field enthusiasts. As a result، some have intended to categorize these theories till reduce bewilderment، and make them easier to study. One of these theoreticians is Jack Goldstone who at first categorized theories of revolution into three generations. But after the beginning of 1990s، he suggests، we are transferring into fourth generation of revolution theories that considering the defects of first three revolution theories in explaining revolutions and has more generality in comparison with previous generations، so can be used as complementary beside three previous generations.
ملخص الجهاز:
هرچند مشاهدات این نویسندگان درباره توالی رویدادها در این انقلاب ها موجب گردید تا برخی از آنها تعمیم پذیری های تجربی را به مثابه قانون تلقی نمایند Goldstone)، (,٤٢٧-٤٢٦ :١٩٨٠ ، اما نسل اول را باید نسل توصیفی خواند،زیرا عمده این نویسندگان تاکید میکردندکه نتیجه بدست آمده مربوط به همان انقلاب یا انقلاب هائی است که بررسی کرده اند و وظیفه دیگران است که ببینند آیا این نتیجه را می توان به سایر انقلاب ها نیز تعمیم داد یا خیر؟ برینتون مینویسد: "بی گمان بعید است که بتوان در همه موارد مورد بررسی خود یک نشانه همه جائی و روشنی پیدا کرد تا با یافتن آن بتوان گفت هرگاه X یاY را در یک جامعه یافتید، بدانیدکه انقلابی در ماه یا سال یا دهه ای دیگر و یا در هر زمانی از آینده رخ خواهد داد.
مطابق دیدگاه سیاسی، با وجود این که مدرنیته با خود نارضایتی را به همراه دارد اما ضرورتا سبب بروز انقلاب نمیشود، تنها زمانی که مخالفان بتوانند منابع مورد نیاز و کافی را برای بدست گرفتن یک ناحیه جغرافیایی بسیج کنند و رژیم پیشین را با چالش جدی مواجه سازند وقوع انقلاب محتمل میگردد ,Goldstone) (١٩٣ :١٩٨٢ مفهوم تعیین کننده در دیدگاه تیلی مفهوم "حاکمیت چندگانه " ( multiple sovereignty) میباشد؛ یعنی وضعیتی که طی آن گروه های ذینفوذ رقیبی وجود دارند که به شیوه ای بسیار خشونت بار بر سر مسائل کلان به رویارویی با یکدیگر می پردازند، زیرا اختلافات آنها در چارچوب نظام سیاسی کنونی حل وفصل نمی گردد(٤٢٩ :١٩٨٠ ,Goldstone).