خلاصة:
هدف: یکی از روش های نهادینه کردن اخلاق در همه سازمان ها اعم از محیط های دانشگاهی و غیردانشگاهی، تدوین منشورهای اخلاقی است که ارزش ها و اولویت های اصلی سازمان را به ذینفعان اعلام می کند. تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این دو سوال است که اولا، میزان توجه منشورهای اخلاقی در سازمان های کشورمان به هر یک از ذینفعان چقدر است؟ ثانیا، میزان توجه این منشورها به ارزش های اخلاقی مختلف چقدر است؟ روش: منشور اخلاقی 114 سازمان با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. طبقات و عوامل تشکیل دهنده آن ها شناسایی و تقسیم بندی شدند. واحد اصلی شمارش محتوای منشورها، «موضوع» بود. یافته ها: پایایی و روایی تحقیق، با استفاده از روش اسکات و روش صوری مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ذینفعانی که بیشتر مد نظر قرار گرفته اند جامعه، کارکنان، مشتریان و سازمان بودند. بیشترین مفاهیم ترویج شده در منشوراخلاقی به ترتیب شامل مشتری مداری، مفاهیم مذهبی، اهداف و بهبود سازمان، ارزش های اخلاقی، امور کارکنان و رشد و ارتقای جامعه هستند. کاربرد یافته ها در محیط های آموزشی و دانشگاهی بیان شده است.
ملخص الجهاز:
تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این دو سوال است که اولا، میزان توجه منشورهای اخلاقی در سازمان های کشورمان به هر یک از ذینفعان چقدر است؟ ثانیا، میزان توجه این منشورها به ارزش های اخلاقی مختلف چقدر است؟ روش: منشور اخلاقی 114 سازمان با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت.
§ پیشینه نظری: در این بخش، ابتدا تئوری ذینفعان سازمانی و نیز منشورهای اخلاقی معرفی می شوند و سپس ذیل عنوان "مطالعات پیشین"، شماری از تحقیقات قبلی که محتوای منشورهای اخلاقی را با استفاده از روش -Social Responsibility -Content Analysis تحلیل محتوا بررسی کرده اند بررسی خواهند شد تا در نهایت به سوالات اصلی تحقیق و نیز چارچوب نظری مورد استفاده برسیم.
در این مقاله ابتدا با اتخاذ رویکرد اول و با بررسی پیشینه نظری موجود، به دنبال یافتن یک تقسیم بندی مناسب از ذینفعان هستیم و سپس به رویکرد سوم نظر خواهیم کرد و نشان -Stakeholder Theory می دهیم که در منشور های اخلاقی سازمان های ایرانی کدام گروه های ذینفعان بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و کدام ارزش ها بیشتر مورد تاکید قرار گرفته اند.
با توجه به پیشینه نظری موجود، یک بنیان تئوریک واحد برای طبقه بندی ذینفعان و ارزش های مرتبط با آنان یافت نشد که این مسئله در تحقیقات پیشین هم مورد توجه قرار گرفته است(Kaptein & Schwartz, 2008).
از جمله محدودیت های کار می توان به نبود یک مبنای نظری برای مباحث اخلاق در سازمان اشاره کرد که پیشتر هم مورد توجه محققان قرار گرفته است(Kaptein & Schwartz, 2008).