خلاصة:
مقیاس هایی که امروزه در روانشناسی دین برای ارزیابی چند و چون دینداری فرد و جامعه فراهم آمده و در سطح بین المللی از آن استفاده می شود، بر اساس مبانی فرهنگی و علوم انسانی مغرب زمین فراهم آمده و از این رو، به کارگیری آن در جامعه اسلامی ایرانی ما، برای دست یابی به وضعیت دینداری آحاد جامعه، ناموجه است. این مقاله می کوشد با بررسی حقیقت دینداری و بیان پاره ای از مبانی اسلامی لازم الرعایه در این خصوص گامی هر چند کوچک در راه باز تولید مقیاس دینداری متناسب با اندیشه اسلامی بردارد.
از جمله اموری که در این مقاله اهمیت رعایت آن در این مقام تبیین شده، عبارتند از : 1) لزوم تفکیک میان دین و دینداری؛ 2) رابطه مستقیم میان دینداری و سعادت؛ 3) حقیقت ایمان و جایگاه اساسی آن در دینداری؛ 4) برخورداری اکثر مردم از درجه ای از دینداری؛ 5) لزوم توجه به اصناف گوناگون دینداری؛ 6) جایگاه محوری نیت در دینداری؛ 7) برتری جلوه های باطنی بر تجلیات ظاهری دینداری؛ 8) توجه به وضعیت فرد در شرایط بحرانی؛ 9) تسلیم قلبی بودن در برابر خداوند به مثابه روح دینداری.
The criteria that are now used in psychology of religion for the assessment of how deep an individual or a society is religious were obtained on the basis of cultural principles and humanities of the West and though they are deployed worldwide، there is no justification for applying them to Islamic society of Iran for discovering the religiosity status of individuals. By examining the reality of religiosity and enumerating some necessary principles to be observed، this article attempts to make steps in explaining the criteria for religiosity in proportion to Islamic thought.
Among important elements that need to be considered are: 1) necessity of distinction between religion and religiosity; 2) direct relation between religiosity and happiness; 3) reality of faith (iman) its fundamental status in religiosity; 4) enjoyment of most people of a degree of religiosity; 5) due attention to a variety of religiosity; 6) central place of intention in religiosity; 7) excellence of esoteric manifestations of religiosity in comparison with its exoteric ones; 8) necessity of taking account of individual situation in critical conditions; 9) submission by heart before God as essence of religiosity.
ملخص الجهاز:
"علامه طباطبائی در تفسیر آیات 98 و 99 سورة نساء که مردان و زنان و کودکان مستضعف را، از توبیخ فرشتگان و جهنمی بودن استثناء میکند و میفرماید: «امید است که خدا از ایشان درگذرد، که خدا همواره خطابخش و آمرزنده است»؛ چنین گفته است: از این آیه روشن میشود که جهل به معارف دین اگر از قصور و ضعفی باشد که انسان جاهل در آن نقشی نداشته است، نزد خداوند سبحان عذر خواهد بود.
نجاتیافتگی اکثر مردم چنانکه گذشت، اگر کفر (= عدم ایمان) از روی قصور باشد، نه تقصیر، موجب عذاب و قهر الهی نمیشود و عذر شخص پذیرفته است، آیا اکثریت در میان مردم جهان ـ که بیشتر آنان غیر مسلمان و درنتیجه کافر به شمار میروند ـ جاهل قاصرند یا مقصر؟ و آیا عذرشان پذیرفته است یا مردود؟ و نهایتا اهل نجاتند یا اهل دوزخ؟ قضاوت در اینباره چندان ساده نیست و باید مؤلفههای گوناگونی در نظر گرفته شود، از جمله: شرایط اجتماعی مردم، تأثیر تبلیغات و فرهنگ جامعه، ویژگیهای روانشناختی انسان و مانند آنها، اما حکمای مسلمان، با تمسک به اصول فلسفی ـ مانند اصل علت غایی، حاکمیت رحمت الهی بر آفرینش، حکمت خداوند و دیگر اسماء و صفات حسنای الهی ـ بهطور قاطع نتیجه گرفتهاند که «بیشتر مردم، اهل نجاتند»."