خلاصة:
امروزه، سیستمهای اموزشی کارگرانی متناسب با نیاز شرکتها تربیت میکنند. جامعهای که در ان انسانها تنها برای منافع شرکتها زندگی کنند، جامعهای در بند بردگی است. اما مشکل عمیقی با این عقیده وجود دارد که علم اموزی باید برابر با کاراموزی باشد. به قول معروف، انسان تنها به کارکردن زنده نیست. در حقیقت، دانش و مهارت مورد نیاز برای فراهم کردن ملزومات زندگی در یک فضای اقتصاد صنعتی سرمایه داری در روابط انسانی کاربرد چندانی ندارد، در حالیکه روابط انسانی هستهی زندگی هر فرد است. مدارس تخصصی حرفهای هیچ فضایی برای اموزش تفاوتهای فرهنگی به منظور تلاش برای درک همسایه خود یا فردی از یک کشور دیگر در نظر نمیگیرند. نظامهای ارزشی هیچگاه ارزشیابی نمیشوند؛ جایگزینها به هیچ وجه در نظر گرفته نمیشوند. در نتیجه، با وجود ان که همهی ما در یک سیاره زندگی میکنیم، اما با هم زندگی نمیکنیم. در بهترین حالت، تنها در کنار یکدیگر به سر میبریم و در بدترین شرایط زندگی میکنیم تا یکدیگر را بکشیم. اموزش از نوع کاراموزی همه چیز را در حد یک ایدئولوژی تنزل میدهد که تمرکز ما بر ان منجر به طرد حقیقتی اشکار میگردد؛ حقیقتی که در چهرهی ما خیره شده زیرا ایدئولوژیهای ما حقایقی را که میبینیم رنگ امیزی میکنند و تغییر شکل میدهند و در نتیجه افراد هرگز عاقلتر از نسلهای پیشین نمیشوند. در این صورت، انسانها هیچ نخواهند شد مگر همان میمونهای زیردست نوازندگان که از یک سو با طنابی به ارگها بسته شدهاند و از سوی دیگر قوطیهای حلبی به دستشان داده شده تا به نفع نوازندگان پر شود. این همان موجودی است که به عنوان عاقل از ان یاد میکنیم. عجب توهمی!
ملخص الجهاز:
"دانشاموزان در بیشتر موارد از از ارائه تفکری منطقی و مستقل ناتوانند، چه به طور شفاهی و چه در نوشتههایشان؛ زیرا تجربههای اموزشی شکلدهنده انها (به همراه اموزههای مادامالعمر رسانههای جمعی)، فرد را نه به عنوان انسانی کامل قادر به تصدیق و ادراک عمیق مسائل، بلکه به عنوان دستگاهی حسی پرورش داده است که تحت تاثیر محرک قرار گرفته است و پاسخی را برمیانگیزد که باید ان را اندازهگیری کرد (یعنی خرید جواب یا محصول درست).
بنابراین، پاسخهای مشترک ارائه شده از سوی دانشاموزان وقتی از انها خواسته میشود تا روی مسائل مطرح شده فکر کنند و درباره ان بحث کنند، واقعا حیرتانگیز است: «از ما چه میخواهید؟» «چقدر باید بنویسیم؟» «ایا این هم در امتحان خواهد امد؟» در چنین محیط اموزشی و فرهنگی که در ان، شناخت و بارور کردن ارادههای فردی کنار گذاشته میشود و در عوض، عمل بر اساس نظر کارشناسان کاملا اجباری است، نتیجه، ترکیبی از تردید و بدبینی خواهد بود.
او اشاره کرد که چگونه این تفکر رایج در میان افراد که فقط کارشناسان اموزشدیده میتوانند مشکلات پیچیده را حل کنند و البته تنها در حیطه تخصصیشان، مانع میشود که افراد به طور جدی از قدرت ذهن خود برای فکر کردن به مسائل زندگی خود و اجتماع سودی نجویند.
1 Million Plus Gates Grants: "Galvanic" Bracelets that Measure Student Engagement," Washington Post, 11 June 2012, http://www.
com/blogs/answer-sheet/post/11-million-plus-gates-grants-galvanic-bracelets-that-measure-student-engagement/2012/06/10/gJQAgAUbTV_blog.
PBS NewsHour, "Melinda Gates on the Importance of Evaluations in Shaping Effective Teachers," 4 June, 2012, http://www."