خلاصة:
برنامهسازان تلویزیونی از طریق تصویر و صدا، معنایی غالب را به مثابه پیام اصلی برای مخاطب ارسال میکنند اما پیامهای دریافتی نهایی همانهایی هستند که بیننده ادراک نموده است. بررسی فرآیند چگونگی ادراک مخاطب از برنامههای تلویزیونی به مثابه متن و استفاده آن در زندگی روزمره در قالب نظریه تحلیل ادراک نشان میدهد که مخاطب در مقابل رسانه تنها نیست بلکه بوسیله دایرهای از روابط اجتماعی احاطه شده است که بر چگونگی تفسیر وی از این متون تأثیر میگذارد. لذا ادراک مخاطب، فرآیندی اجتماعی و نه شخصی است.این مقاله از طریق جستجویی تجربی و با تأکید بر یکی از نتایج حایز اهمیت تحقیقی با عنوان: «تحلیل ادراکی گفتمان سریالهای پرطرفدار تلویزیونی در میان مخاطبان زن» توضیح میدهد که ادراک مخاطب از متون رسانهای، بیش از آنکه تحت تأثیر پیامهای ارسالی برنامهسازان باشد، تحت تأثیر روابط اجتماعی در برگیرنده مخاطب است.
ملخص الجهاز:
"این مقاله ضمن بررسی برداشت مخاطبان تلویزیونی زن از متون داستانی تلویزیونی مورد علاقهشان و مفاهیمی که در حین مشاهده و نمایش سریال انتقال مییابد و نیز تفاوت Reception Analysis برداشت این مخاطبان با توجه به فضای فرهنگی، میدانهای معنایی و روابط اجتماعی متفاوتشان، درصدد است به این سوال، پاسخ دهد که چگونه برداشت شخصی مخاطبان زن، تحت تأثیر دانش فرهنگی و تجربیات مخاطبان دیگری قرار میگیرد که در یک دایره از روابط اجتماعی بطور روزمره با آنها به تعامل میپردازند؟ این مقاله مبتنی بر یکی از مهمترین نتایج حاصل از تحقیق کیفی مخاطب پژوهانه مبتنی بر «تحلیل ادراکی گفتمان سریالهای پرطرفدار تلویزیونی در میان مخاطبان زن» نگارش شده است و به تأثیر متقابل زنان مشارکت کننده بر ادراک آنان از سریالها میپردازد.
میتوان گفت گرچه در ظاهر امر در جلسات انفرادی روی پرسش تنها به سمت صرفا یکی از افراد مصاحبه شونده بوده است اما از آنجایی که آنان براساس واقعیات و تجربیات ملموس خود پرسش را نقد و بررسی مینموده، در واقع ارجاع آنان به تجربیات عملی خود و افراد نزدیک خود، نشان دهنده این واقعیت است که آنان به هنگام تماشای سریال و برداشت معانی، به تنهایی نمیتوانند عمل کنند چرا که فضای فرهنگی که در آن زاده و بزرگ شدهاند با آنان عجین است و لذا براساس پیش زمینهای تجربی عمل میکنند که در مراودات اجتماعی خود با خانواده و سایر افراد اجتماع بدست آوردهاند و این پیش زمینههای تجربی، ارتباطی و فرهنگی که براساس فضای فرهنگی آنان، روابط اجتماعیشان را شکل میدهد، میدان معنایی مخاطبان را برمیسازد و لذا برداشتهای آنان را با برداشتهای افراد دیگر متمایز میسازد و آن چنان که مورلی اعتقاد دارد در چنین موقعیتی است که تلویزیون همچون یک محمل مورد استفاده قرار میگیرد و تماشای برنامههای آن، روشی است برای برقراری تعاملهای اجتماعی با دیگران (مورلیالف، 1986: 79)."