خلاصة:
برنامهریزی مدرنیستی بین سالهای 1920 تا 1930 در دو سوی اقیانوس اطلس آغاز شد، گرچه میتوان نشانههای آن را در جنبشهای اولیهی برنامهریزی در شهر زیبا یا باغ شهر پیدا کرد. این آغاز با نمودار شدن جنبش مدرنیسم در معماری همزمان بود و در برنامهریزی شهری غرب تا اواخر دههی 1960 پاردایم مسلط بود. فاجعههای بومشناختی در طول قرن بیستم منجر به درک تدریجی محدودیتهای طبیعی، ازجمله زمین شد و رشد آگاهیهای زیستمحیطی، بهعنوان نشانهای از پستمدرن شدن فرهنگی بروز کرد. انتقادهای صحیح وارد بر جریان مدرنیسم سبب شد که انتقادها و رویکردهای همراه آن، پستمدرنیسم نام بگیرد و تنها وجه اشتراک همهی آنها، نقد جدی بر سبک معماری و شهرسازی بود که خود را بهنام مدرنیسم مطرح کرده بود. نتایج بهکارگیری این دو پارادایم در برنامهریزی شهری و خاصه کاربری زمین مشهود و قابل تامل است. بهطوریکه تجربههای سطح جهانی نشان میدهد، بازتاب کالبدی ـ فضایی این دو پارادایم در شهرها در قالب طرحها و برنامههای کاربری زمین متفاوت از یکدیگر بوده و هر کدام دارای ویژگیها و مولفههای خاص خود هستند. دراین نوشتار تلاش شده تا با توجه به اهمیت کاربری زمین و راهبردهای آن برای آسایش و رفاه انسان شهرنشین، مقایسهای تطبیقی میان این دو پارادایم مهم و اثرگذار بر کاربری زمین انجام شود. نتایج این بررسی حاکی از چرخشی آشکار در قوانین و مقررات کاربری زمین در پارادایم پستمدرنیسم نسبت به مدرنیسم است، چنانکه ارزشهای مدرنیستی در پارادایم جدید نفی و بازگشت به ارزشهای پیش از این دوره، مبنای عمل قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"در مقابل، برنامهریزی شهری پستمدرنیستی این اصول را سرلوحهی خود قرار میدهد:تحسین فضاهای تاریخی و بازگشت به فرمهای شهری سنتی،شامل شبکهی خیابانبندی سنتی،جستوجو برای هویت شهری و فرهنگ شهری،کاربری ترکیبی و منطقهبندی انعطافپذیر و حتی بدون منطقهبندی و نیز،تعقیب فضاهای شهری فشرده،خلاق،کوچکتر، انسانمحور با عابر پیاده دوستانه و تراکم بالا(مدنیپور،1379:287-288؛712: 0002,smailliW dna yelaeH 14:7002,nillE;19-19:0002,nillE;92:3002,triH;9:5002,g?ariV;041:0002,releehW;517 ).
در این راستا این پژوهش در پی پاسخگویی به پرسشهای زیر است: الف)کاربری زمین شهری در دو پارادایم مدرن و پستمدرن چه ویژگیها و چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ ب)بازتاب این تفاوتها در شهرهای مختلف دنیا که برنامهریزی کاربری زمین را در این دو پارادایم تجربه کردهاند چگونه بوده است؟ بحث و یافتهها کاربری زمین در رویکردهای مدرنیسم و پستمدرنیسم هرچه که شهر ماقبل مدرن،مخلوطی از کاربریهای متفاوت و مردم در فضاهای زیستی پرهرجومرج بود،برنامهریزی مدرن در جستوجوی جداسازی و دادن نظم به آنها بود.
در واقع میتوان سبک جهانی یا بیسبکی،ضد تزیینات،ضد خاطرات تاریخی،ضد نمادسازی،مهندسی اجتماعی، قطعیت،پیشبینیپذیری،تعمیم،عقلانیت فراگیر،علیت و تعیینگرایی در اندیشههای مدرنیسم و منطقهگرایی انتقادی، اصالتبخشی،نسبیت،تکثر،تنوع،تعدد،برنامهریزی موضعی و موردی،جهتگیری در مقیاسهای کوچک و محلی،عدم تمرکز،محلیگرایی،طراحی بومی،محیطگرایی،برنامهریزی وکالتی،مشارکت مردمی،تحسین فضاهای تاریخی و بازگشت به فرمهای شهری سنتی،شامل شبکه خیابانبندی سنتی،جستوجو برای هویت شهری و فرهنگ شهری، کاربری ترکیبی و منطقهبندی انعطافپذیر و حتی بدون منطقهبندی و نیز تعقیب فضاهای شهری فشرده،خلاق، کوچکتر،انسانمحور،با عابر پیاده دوستانه و تراکم بالا در تفکرات پستمدرن را تفاوتهای اساسی این دو مکتب نسبت به کاربری زمین دانست."