خلاصة:
تبیین عوامل تأثیرگذار در موفقیت و بالندگی افراد در زندگی، از جمله موضوعاتی است که جای تحقیق دارد. هدف این پژوهش تعیین عوامل موفقیت در زندگی از منظر آموزههای دینی با نگاهی روانشناختی است که با روش تحلیلی ـ توصیفی انجام میگیرد. یکی از سؤالهای اساسی که برای هر فردی مطرح است این است که موفقیت چیست و چگونه میتوان به آن رسید. این سؤال همگانی بوده و برای نوع انسانهای خردمند مطرح است. برای موفقیت، در کتابها و مقالاتی که در اینباره به نگارش درآمدهاند، راههای متعدی بیان گردیده است که برخی از آنها با مبانی دینی و اعتقادی ما سازگاری ندارد. این نوشتار میکوشد با بهرهگیری از آموزههای دینی و البته با نگاهی روانشناختی، ضمن اشاره به عوامل موفقیت و نیز معنا و مفهوم موفقیت از نگاه آموزههای دینی، به تبیین آنها بپردازد.
ملخص الجهاز:
"پیش از آوردن نمونههایی از توصیفها و تعریفهای نامداران جهان، از شما خواننده ارجمند سؤال میکنیم: شما تعریف و برداشتی از موفقیت دارید؟ آیا موفقیت، گذراندن مدارج تحصیلی و دریافت مدرک علمی است یا رسیدن به مقام و ثروت؟ آیا موفقیت، به دست آوردن شغل و همسر مناسب و محیط خانوادگی آرام و فرزندان شایسته است؟ آیا انجام وظایف دینی و انسانی و قرار گرفتن در جاده مستقیم و راه هدایت را میتوان موفقیت تلقی کرد؟ تلقی شما از موفقیت و برداشت شما از آن، فضا را برای فهم بیشتر و بهتر این واژه آماده میسازد.
اما اگر قدری دقت کنیم، روشن خواهد شد که چنانچه توکل به خدا را به معنای واقعی آن، یعنی «به کارگیری اسباب طبیعی برای رسیدن به اهداف و در عین حال، واگذاری نتایج و اثربخشی آنها به خواست و مشیت الهی» بدانیم، و نیز منشأ اعتماد به نفس را ـ که به نیروها و تواناییهای خود اتکا میکنیم ـ خدا دانسته، معتقد باشیم هر آنچه داریم، از خداست و خدا این همه امکانات و نیروها (حتی اعتماد به نفس) را در اختیار ما قرار داده تا روی پای خود بایستیم و به دیگران نیازمند نباشیم، در این صورت، نه تنها اعتماد به نفس با توکل به خدا منافات ندارد، بلکه یکی از ابعاد اصلی و مهم آن را تشکیل میدهد و نتیجه، آن میشود که باید به نیروها و تواناییهای خود ـ که خدا در اختیار ما قرار داده است ـ متکی باشیم و با بهرهگیری از این نیروهای خداداد، در مسیر پر پیچ و خم زندگی و مشکلات، بار خویش را به دوش کشیم، نه آنکه به توانایی دیگران متکی باشیم."