خلاصة:
در این تحقیق، به بررسی رابطه بین توسعه بخش مالی و کاهش فقر در اقتصاد ایران طی دوره 1386-1352 پرداخته شده است. جهت کشف رابطه بلندمدت بین متغیرهای وارده در مدل، از روش باندهای مرزی پسران و همکاران، منتشر شده در سال 2001 استفاده گردیده و جهت کشف رابط علیت بین توسعه بخش مالی و کاهش فقر، از روش علیت دولادو و لوتکپول استفاده شده است. در این مقاله، جهت نشان دادن توسعه مالی، سه شاخص جایگزین و جهت نشان دادن شاخص کاهش فقر، منتشر شده در سال 1996، هزینه مصرفی خصوصی سرانه به کار برده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای وارده در مدل است. نتایج آزمون علیت دولادو و لوتکپول نیز نشان می دهد که توسعه مالی نتوانسته است بر کاهش فقر موثر باشد.
This study examines the relationship between financial sector development and poverty reduction in the Iranian economy during 1973-2007. To explore a long-term relationship between variables، Bounds Testing Approach of Pesaran and others (2001) was used and to investigate the interface and causality between financial sector development and poverty reduction Dolado and Lutkepohl’s approach and causalty test (1996) was applied. In this paper for showing financial development، three alternative indicators and for representing poverty the cost of private consumption per capita are used. Results from this study indicate a long-term relationship between variables in the model. Dolado and Lutkepohl causality test results also show that financial development is not effective in poverty reduction .
ملخص الجهاز:
"در این راستا،این مطالعه قصد دارد به این سؤال اساسی پاسخ گوید که آیا توسعه بخش مالی منجر به کاهش فقر در ایران شده است یا خیر؟بدین منظور جهت اطمینان از وجود رابطه بلندمدت از روش باندهای مرزی پسران و همکاران )1002,.
آختر و دالی )9002,ylaD dna rethkA( در مطالعه خود سعی میکنند بین تأثیرات مستقیم توسعه مالی بر کاهش فقر و تأثیرات غیرمستقیم آن از طریق رشد اقتصادی تمایز قائل شوند و برای این کار،از دادههای 54 کشور درحالتوسعه طی دوره 2004-1993 استفاده کردهاند.
در ابتدا،نتایج حاصل از روش خود توضیحبرداری با وقفههای گسترده آوردهشده و همانطور که قبلا ذکر شد،در این تحقیق برای نشان دادن شاخص توسعه مالی از سه شاخص جایگزین استفاده شده و جهت کسب حصول اطمینان از وجود رابطه بلندمدت بین شاخص توسعه مالی و شاخص نشاندهنده فقر،به ترتیب،شاخص توسعه مالی در معادله شماره(1)قرار گرفته و مقدار F به دست آمده و از آنجا که دادههای مورد استفاده سالیانه میباشد،طول وقفه بهینه در هر سه مورد برابر با 2 در نظر گرفتهشده که نتایج آنها در جدول شماره(1)آوردهشده است.
وجود نرخ بهرههای منفی در نظام سپردهگذاری و وامستانی،تغییرات قیمت دارائیها و ایجاد شکاف بیشتر ثروتی و درآمدی بین گروههای فقیر و غنی،تغییر حجم اعتبارات قابل اعطا در کنار عدم امکان تأمین تضامین و وثائق توسط گروههای فقیر،تغییر میزان تورم و کاهش ارزش نقدینگی در اختیار گروههای فقیر،ماهیت نظامهای بازار محور و ناکارامدی اطلاعاتی و ناقص بودن دانش گروههای کمدرآمد را از چگونگی فرایندها و عملکرد نظام بانکداری،بهعنوان مهمترین عناصر انتقال اثرات مثبت توسعه مالی به ثروتمندان و انتقال اثرات سوء آن به فقرا در ایران است."