ملخص الجهاز:
"(یادگار زریران،ص 52) در اشعار دقیقی ازاین جنگافزارها سخنی نیست بلکه به اجمال آمده است: دگر روز گشتاسب با موبدان#ردان و بزرگان و اسپهبدان نشست و سگالیدش از هر دری#ببخشید هرگاه بر هر سری گشاد آن در گنج پر کرده جم#بدادش سپه را دو 2 ساله درم چو روزی ببخشید و جوشن بداد#بزد نای و کوس و بنه برنهاد (شاهنامه،ج 5،ص 105-106،ابیات 307-310) شفرۀ رستمی،که نخستین بار در ترجمۀ نوابی آمده،چگونه جنگافزاری بوده است؟ املای پهلوی این ترکیب؟؟؟و؟؟؟است که،از دیرباز،در قرائت جزء نخست آن(؟؟؟)اختلاف بوده است.
نوابی در یادداشتهای یادگار زریران(ص 87)مینویسد:«منصور شکی نخستین کسی است که این واژه را درست خوانده و معنی کرده است(-شفره)و آن را به کارد کفشگران و شمشیر بزرگ سنگین(واژۀ دخیل در زبان عربی)ترجمه کرده است».
(علی حسین عالینژاد،61 ساله:گویشگر روستای رمقان) در این صحنۀ نبرد،انتظار میرود که رستم ببر بیان خود را به تن کرده باشد؛اما ظاهرا روایت تحت تأثیر سنتهای محلی دگرگونی یافته و شفرۀ رستون جای ببر بیان را گرفته است و به نظر میرسد که در یادگار زریران نیز شفرۀ رستون(؟؟؟) درست باشد که گونهای جامۀ جنگی بوده و با زره جوشن و چهار کرد نیز تناسب کامل دارد.
در نبرد اول رستم و اسفندیار،پس از آنکه رستم مجروح به سراپردۀ خود بازمیگردد،فردوسی، در وصف بیرون آوردن ببر بیان از تم رستم،واژۀ برکشیدن را به کار برده است: زواره به زودی گشادش میان#ازو برکشیدند ببر بیان (شاهنامه،ج 5،ص 394،بیت 1211) قس صوفی بیا که خرقۀ سالوس برکشیم(حافظ) همان تلفظ پهلوی و معنای آنها در پهلوی در گویش سرخی به کار میرود از جمله ارویس («رسن،طناب»)(مکنزی،ص 42)؛داد(«سن،سال»)(همان،ص 59)؛دگر(«دراز»(همان، ص 240)؛کوف(«تپه»)(همان،ص 216)؛کربوگ(«مارمولک»،(همان،ص 98)؛موشک («موش»)(همان،ص 109)؛لذا غریب نخواهد بود اگر واژهای کهنسال از دوران تدوین یادگار زریران در این گویش زنده باشد."