خلاصة:
فرقه مرجئه یکی از فرق اسلامی است که نخستین بار با عدم داوری درباره صحابه پیامبر(ص) پا به عرصه وجود گذاشت. هرچند در ابتدا خط مشی این فرقه دوری از قضاوت درباره افراد و به تبع آن پرهیز از مجادلات سیاسی بود، اما با گسترش تعالیم ارجاء در میان مسلمانان و اقبال فراوان به آن، فرقه مذکور نیز وارد درگیریهای سیاسی شد. به رغم اینکه در بسیاری از موارد این فرقه به عنوان حامی و پشتیبان عقیدتی دولت امویان عمل می-کرد، اما در برخی از مواقع مرجئی مذهبان با اتکا به تعالیم این فرقه در مقابل حکومت اموی ایستاده اند. این مفاله برآن است تا به بررسی اقدامات رهبران مرجئی مذهب خراسان در اواخر دوره بنی امیه بپردازد. با بررسی این اقدامات می توان چنین نتیجه گرفت که برخلاف نظریه رایج مبنی بر همراهی مذهب ارجاء با حکومت بنی-امیه، برخی از مرجئی مذهبان علیه این حکومت دست به شورش زده اند.
The Morja’e sect is one of Islamic sects that for the first time set up with non judgment about Prophet’s Sahabeh. Although in the beginning the way of this sect was to avoid judging about people and keeping away from political disputes but with developing Erja’s trainings between Muslims and its popularity the said sect went through political disputes. Despite in many cases this sect act as an ideological supporter and protector of Omaviyan’s government، but some time Morja’e with trainings of this sect go against Omaviyan’s government. This article wants to examine Khorasan’s Morja’e leaders’ moves in late Bani Omayeh’s Era. With examination of these moves we could conclude that against the common theory that Erja sect was accompanying with Ban Omayeh، some Morja’es were revolting against the government.
ملخص الجهاز:
"فرقه مذهبی مرجثه نیز در این کشاکشهای سیاسی عصر امویان پا به عرصه وجود گذاشت؛فرقهای که بنیادیترین آموزه آن عدم داوری درباره شخص گناهکار و به تأخیر انداختن داوری درباره چنین شخصی تا روز قیامت بود.
20فرقه مرجثه به کمک عوامل گوناگونی در خراسان و در میان نومسلمانان بسیار رواج یافت،به طوری که به عنوان مثال در این زمان؛یعنی اواخر حکومت امویان بلخ، یکی از شهرهای خراسان،کانون اندیشههای مرجثه21 و به گفته نویسنده کتاب«فضائل بلخ»از قول علمای کوفه،«مرجیآباد»خوانده میشده است.
48ثابت به همراه گروهی از مرجثه جبریه در سال 101 ق جزء یاران یزید بن مهلب بود که وی را در شورش بر ضد یزید بن عبد الملک و خلع او تشویق میکرد؛وی در مرگ ابن مهلب قصیدهای بسیار طولانی سروده است.
با این حال مادلونگ شکایت بردن ابو الصیداء نزد عمر بن عبد العزیز را آغاز ستیز مرجثه به طرفداری از تازه مسلمانان دانسته است.
110 نتیجهگیری با بررسی نمونههای یاد شده از افکار و اعمال سران مرجثه در خراسان به روشنی میتوان چنین نتیجهگیری کرد که اگرچه روحیه تساهل و تسامحی که بر این فرقه سایه افکنده بود،مورد حمایت گاه و بیگاه سران بنیامیه قرار میگرفت و ایشان از این فرقه به عنوان بازوی عقدتی خود به منظور توجیه ظلم و فساد حاکم بر جامعه سود میبردند، اما نمیتوان فرقه مرجثه و مشخصا برخی از سران آن مانند جهم بن صفوان را حامی و پشتیبان امویان معرفی کرد، بلکه میتوان گفت هدف این اشخاص تنها ابراز عقاید و انگارههای دینی خود بوده است؛موضوعی که گاه به نفع و در مورد خراسان به ضرر امویان تمام میشده است."