خلاصة:
این مقاله به بررسی و نقادی راهحلهای تزاحم اخلاقی از دیدگاه دیوید راس (W.D.Ross) پرداخته است. از نگاه او تزاحم در وظایف فعلی امکان وقوع دارد، و فاعل اخلاقی وظیفه دارد آن دسته افعالی را که واجد الزامآوری بیشتری هستند، مقدم بدارد. او مبنای وظایف اخلاقی را «روابط خاص» میداند که از این طریق میتوان اولویت و میزان الزامآوری را استکشاف نمود. براساس دیدگاه برخی از ناقدان راس، همانند: پالمر، مک ناوتن، گنسلر، و هولمز و دیگران، و نیز مقایسه این دیدگاه، با متون دینی، دیدگاه راس ناقص و وجود مفاهیمی چون مصلحت و مفسده نفسالامری افعال در متون دینی و همچنین نقش انگیزه فاعل، و توجه به نتیجه افعال و لحاظ کردن اولویت موجود در نتایج حاصل که میزان ارزشمندی افعال را معین میکند، و بالاترین درجه آن قرب الهی است، پاسخی جامعتر و غنیتر را در این زمینه فراهم مینماید، و دیدگاه راس بهدلیل نقص در تبیین سلسله وظایف و غیرمنطقی بودن ترتیب آن و عدم ارائه معیاری فراگیر برای ترجیح افعال متزاحم، در واقع راهحل مناسبی برای حل این مسئله نیست.
This paper has studied David Ross`s solutions for ethical mutual competitions. For Ross, the mutual competition happens in ethical duty of the present, and one should give priority to those duties with more emphasized obligation. He has considered special relationship as the foundation for ethical duties upon which the norm for priority and the degree of obligation are based. As is understood by the views of Ross` critics like Palmer, and by the comparison made between his view and religious teachings, the view would not seem fully correct. Such concepts as essential expediency and evil in religious texts, the part by agent`s motivation, considering the consequences of acts and the priority of the consequences upon which the degree of action`s state of being valuable is based (of which the highest is Divine approximation) can be regarded as the ground for a complete solution in the field. Ross` view, therefore, may not be accepted as a complete solution.
ملخص الجهاز:
براساس دیدگاه برخی از ناقدان راس، همانند: پالمر، مک ناوتن، گنسلر، و هولمز و دیگران، و نیز مقایسه این دیدگاه، با متون دینی، دیدگاه راس ناقص و وجود مفاهیمی چون مصلحت و مفسده نفسالامری افعال در متون دینی و همچنین نقش انگیزه فاعل، و توجه به نتیجه افعال و لحاظ کردن اولویت موجود در نتایج حاصل که میزان ارزشمندی افعال را معین میکند، و بالاترین درجه آن قرب الهی است، پاسخی جامعتر و غنیتر را در این زمینه فراهم مینماید، و دیدگاه راس بهدلیل نقص در تبیین سلسله وظایف و غیرمنطقی بودن ترتیب آن و عدم ارائه معیاری فراگیر برای ترجیح افعال متزاحم، در واقع راهحل مناسبی برای حل این مسئله نیست.
چگونه بدانیم که هنگام تعارض میان وظایف در نگاه نخست، از کدام یک باید اطاعت کرد؟ (پالمر، 1388: 214) همچنین رابرت هولمز در باره قواعد راس میگوید: قواعد مذکور، از نظر راس: رفا تکالیف در بادی نظر موجهاند؛ یعنی به ما میگویند، اگر ملاحظات اخلاقی درجه اولی، وجود نداشته باشد، چگونه باید عمل کنیم؛ اما این قواعد به ما نشان نمیدهند که آیا چنین ملاحظاتی وجود دارد یا نه؟ بنابراین، هرگز به ما نمیگویند، که عملا چه باید بکنیم؟ یا در اوضاع و احوالی خاص تکالیف واقعی ما از چه قرار است؟ تکالیف در بادی نظر موجه بدیهیاند، ولی تکالیف واقعی بدیهی نیستند.