خلاصة:
در آیین زرتشت، جهانی که مرحلة کمال را همچون فراگردی ابدی تجربه میکند، با یاری سوشیانت به کمال نهایی دست خواهد یافت و جاودانگانی از تخمة زرتشت یا از نژاد بزرگان و پهلوانان اساطیری ایران، در رستاخیز ابدی یاریگر او خواهند بود. بازگشت بسیاری از جاودانگان و به جاودانگی رسیدن آنها با کوهها، که در اساطیر ایرانی نزدیکترین مکان طبیعی 77 به ماوراءالطبیعهاند، ارتباط مستقیم دارد. شاهنامة فردوسی تعدادی از این جاودانگان را البته با دستکاری در صورت اساطیری آنهافصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 در خود متجلی ساخته است. عالوه بر اینها، تعدادی از قلعههای بیمرگی را که بر بلندای کوهها واقعاند و مطابق متون مزدیسنا مرگ و نیستی را در آنها راهی نیست، مورد توجه قرار داده است. این مقاله در نظر دارد با توجه به این دو مقوله، اسطورة جاودانگی و ارتباطش با کوهها را مورد بحث قرار دهد و تغییر شکل این اسطوره را در شاهنامة فردوسی، ارزشمندترین متن پس از اسالم که بسیاری از بنمایههای اساطیری ایران پیش از اسالم را در خود بازتاب داده است، بررسی کند.
ملخص الجهاز:
ارتباط اسطورة جاودانگی با کوهها را میتوان بر دو محور اساسی بررسی کرد: نخست ارتباطی که کوهها با جاودانگان دین زرتشت دارند و دو دیگر کوههایی که 56 مکانهای بیمرگی بر آن واقعاند، البته از آنجا که این پژوهش محدود به اساطیر منعکسشده در شاهنامة فردوسی است، تنها آن دسته از جاودانگان و قلعههای بیمرگی فصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 ای بررسی میشوند که در این اثر بزرگ حماسی نشانهای از آنها یافت میشود.
در این داستان، کیخسرو در اثر تحولی درونی پادشاهی را به کناری مینهد و برای برقراری ارتباط معنوی با پروردگارش با تعدادی از مهتران سر به کوه و بیابان مینهد، و پس از چندی، از چشم همراهان خود دور و محو میشود: بییه ریییگ بییییابان نییهادنید روی ببییودند زان جایییگه شاه جوی ز ره بییازگشییتند چییون بییهُشیان ز خسرو ندیدند جییایی نشییان سپییرده زمیییین شییاه نیایییافییتییه همه تنییگدل گشییته و تافیته (شاهنامه، ج 5، ص 392: بیتهای 3023-2323) گم شدن کیخسرو در کوه، سرنوشت او را در شاهنامه مختوم میکند و پس از این واقعه دیگر به کیخسرو و عاقبت و مرگش اشارهای نمیشود، اما از متون پهلوی دربارة وی چنین گزارش شده است: 46 در متون پهلوی، کیخسرو از جملة جاویدانان و از کسانی است که در گنگ دژ به فصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 سر میبرد و بر تخت خود در مکانی که از دیدگان پنهان است نشسته است و چون روز رستاخیز نزدیک شود او وسوشیانس یکدیگر را خواهند دید و کیخسرو 46 در شمار پهلوانانی خواهد بود که سوشیانس را در نبرد آخرالزمان یاری میکند 46 (صفا، 1739: 305).