ملخص الجهاز:
"با این همه باید پذیرفت که در آثار مربوط به جامعهشناسی سیاسی ایران،بویژه نوشتههای احمد اشرف،همایون کاتوزیان یا برواندآبراهامیان بحث چندانی پیرامون ارتباط نظریهء نظام جهانی سرمایهداری با تحولات ایران صورت نگرفته و تنها بر نوشتههای مارکس و انگلس در رابطه با استبداد شرقی و شیوهء تولید آسیایی تأکید شده است.
امتیاز دیگر نوشتهء کنونی آن است که نویسنده با دیدگاهی انتقادی به نظریههای شیوهء تولید آسیایی و نظام جهانی سرمایهداری نگریسته و تلاش کرده است کمبودهای این نظریهها را با توجه به ویژگیهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی دو جامعهء ایران و عثمانی-ترکیه نشان دهد.
چه نظریهءهایی در سنت مارکسیستی برای مطالعهء دولت در فاصلهء سدههای شانزدهم تا بیستم وجود دارد؟هنگامی که به نوشتههای مربوط به سدههای شانزدهم تا بیستم در ایران و ترکیه نظر میافکنیم متوجه میشویم که نظریهء «شیوهء تولید آسیایی»در رابطه با مسألهء دولت به کار گرفته شده است.
جایگزینی برای هیچ یک از نظریههای مارکسیستی طرح نشده است؛بلکه تلاش میشود نشان داده شود که تضعیف دولت مرکزی در ترکیهء عثمانی و ایران و نقش طبقات مختلف در برابر دولت را از طریق ادغام نظریهء ابن خلدون و تحلیلهای مارکسیستی در رابطه با تحول دولت بهتر میتوان درک کرد.
ایلات،علما و سقوط شیوهء تولید آسیایی در ترکیهء عثمانی و ایران همانگونه که کمال کارپات( Kemal Karpat ) گفته است،اغلب نوشتهها و تحلیلهای مربوط به تحولات خاورمیانه بر تأثیر عوامل و انگیزهء خارجی نظیر صنعتی شدن اروپا تأکید دارد و این باعث شده است که نقش عوامل داخلی نادیده گرفته شود."