ملخص الجهاز:
"اخلاق (ethics) و فلسفة اخلاق (moral philosophy)، غالبا به صورت مترادف برای اشارة نظاممند به قواعد آرمانی رفتار انسانی بهکار برده میشوند؛ اما هنگامی که این دو به شکل تخصصی بهکار میروند، در آن صورت اثیکس (ethics) ــ برگرفته از اثوس (ethos) یونانی؛ یعنی عادت و رسم ــ در مقام بیان بحثی نظاممند در باب خوب و قابل توصیه در مقابل شر یا امر ممنوع و نکوهیدنی بهکار میرود؛ در حالی که مفهوم مورال (moral) ــ بر آمده از مورس (mores) لاتین یعنی رسوم ــ بیانگر نمونة عالی شیوههای رفتار درست در شرایط مشخص است.
3. الف) این اندیشه که محتوای امر خیر (Good) را میتوان بهگونهای چنان مشخص کرد که مقدمة مناسبی برای نمونة آرمانی رفتار موجود انسانی بهشمار رود، در دل مفهوم فلسفی اخلاق قرار دارد.
برای مثال جوامعی وجود دارند که در آنها قواعد همکاری و رفتار منحصرا بر اخلاق و قواعد عینی استوار است و در آنها، مانند آنچه غالبا در ادیان «قبیلهای» دیده میشود هر گونه جهتگیری انسانی یا ارجاع به خدا و یا نظمی مقدس، نادیده گرفته میشود.
مشاورة ژنتیکی و تشخیصی که دربارة زوجها بهکار گرفته میشود، معطوف به مصالح مادر یا خانوادة کودک است نه آنکه در پی اصلاح خزانة ژنتیکی یا نژاد انسانی باشد؛ البته میتوان پرسید که کاربستهای درازمدت بهنژادی در صورتی که آزمایشهای ژنتیکی به کسانی که زمینة بیماریهای درمانناپذیر دارند معرفی گردد و تصمیمات ناظر به تولید مثل بر اساس آزمایشهایی صورت گیرد که با توجه به ملاحظات سود و زیان دیکته شده است، چه خواهد بود."