خلاصة:
یکی از آرایه های ادبی «رد العجز علی الصدر» است که از تکرار واژه آغاز یک بیت در پایان آن پدید می آید و همین تکرار موجب زیبایی کلام می گردد. نام این آرایه موجب اختلاف نظر ادبای عرب و ایرانی گشته است. آنچه را ابن معتز، سکاکی، خطیب تبریزی، سعد الدین تفتازانی و دیگر علمای عرب از آغاز تا امروز و بسیاری از اندیشمندان علوم بلاغی زبان فارسی «رد العجز علی الصدر» نامیده اند، در نظر محمدبن عمر رادویانی، شمس قیس رازی و به تبع آنان، برخی از مولفان معاصر کتب بدیع، «رد الصدر الی العجز» خوانده شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی دلایل این اختلاف نظر و نمایاندن دیدگاه درست تر با ذکر دلایل مستند است؛ به همین منظور، همه آثار معتبر عربی و فارسی بررسی گردیده است. بررسی ها بیانگر آن است که اختلاف نظر بر سر واژه «رد» است که در فارسی معانی مختلفی برای آن در نظر گرفته شده است. این واژه بر اساس تداعی معانی و زیبایی شناسی بهتر است. «رد العجز علی الصدر» خوانده شود.
One of the literary features of rhetoric is Epanalepsis، the repetition of the initial word of a couplet at the end of the same couplet; this very repetition makes the discourse beautiful and aesthetic. The name given to this literary figure has caused a lot of controversies among the Arab and Iranian literary men. To Ibn_Moataezz، Sakkaki، Khatib Tabrizi، Saddin Taftazi and some other Arab literary men، and to many of the Persian speaking rhetorians، this figure of speech has been referred to as Epanalepsis; whereas، Mohammad Ibn Omar Radviani، Shams Ghais Razi، and those who follow them and some of the contemporary authors of books written on Figures of Speech، have referred to it as Anadiplosis.
The present study aims at investigating the justifications for the opposite views clarifying the more accurate one and stating the documented proofs. To do so all the reliable Arabic and Persian literary sources have been analyzed. This study follows a descriptive style based on a literary method of research. The results of present study indicate that one can achieve a better understanding of this figure of speech.
ملخص الجهاز:
"»(همایی، 1370،ص 71) در این که شمس قیس رازی این اصطلاحات را بهگونهای که استاد همایی به آن اشاره کرده،آورده،شکی نیست اما وی اولین کسی نیست که این اصطلاح را اینگونه ذکر کرده است؛بلکه بسیار پیش از او،رادویانی در کتاب ترجمان البلاغه همین مطلب را تحت عنوان«مطابقه»بیان کرده است:«معنی مطابقه آن است کی[-که]دو چیز به هم آرند،چون شاعر لفظی را به اول بیت یاد کند،و باز همان لفظ را به آخر قافیه گرداند،آن را پارسیگویان مطابق خوانند،یعنی،پس و پیش و مطابق خوانند این گروره کی پارسیگویان آن را متضاد خوانند(رادویانی،1362،ص 27) بنابراین به نظر میرسد منشأ این تعریف،رادویانی بوده که تعریف وی مبنای تعریف شمس قیس نیز قرار گرفته است،زیرا وی بین دبیران و پارسیگویان نیز تفاوت قائل شده است که با توجه به مکاتبات دبیران آن زمان به زبان عربی،به نظر میرسد آنان را تحت تأثیر تعاریف زبان عربی معرفی کرده باشد و این مسأله خطای وی و شاید را تحت تأثیر تعاریف زبان عربی معرفی کرده باشد و این مسأله خطای وی و شاید هم عدم تسلط او را بر زبان عربی مینمایاند،زیرا همانگونه که پیشتر اشاره کردیم-همۀ تعاریف موجود کتب عربی در این زمینه از ابن معتز تا تعاریف علمای معاصر،همگی-تکرار واژۀ صدر را در عجز یک بیت یا یک فقره نثر،رد العجز علی الصدر خواندهاند."