ملخص الجهاز:
"1-آقای روحانی که در انتخابات حماسی 24 خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدهاند، اگرچه اعلام کردهاند در اداره امور اجرایی کشور سلیقهای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقههای درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است.
جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهار نظرهای خود بهطور زیرکانهای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا میکنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمیتوانست اکثریت آرای مردم را به دست آورد!این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی است که؛ الف:مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها،آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجیها از پایینترین رده مقبولیت ایشان در میان 8 نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت میکند.
این ویژگی از قضا در میان حلقههای اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی میشود!یکی از همین طیف طی مصاحبهای درباره آقای خاتمی-مصاحبه وی موجود است-گفته بود«گروه خونی ایشان به علت آنکه روحانی است،با اصلاحات سازگار نیست!» ب:تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند ممکن است گفته شود مجموعه آرای آنها نیز کمتر از آرای آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضعگیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظرههای تلویزیونی،بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنشهای آسیبرسان را در پی داشته باشد."