خلاصة:
تجربه ی کشورهای توسعه یافته نسبت به معماری اطلاعات در سازمان ها، حکایت از آن دارد که معماری اطلاعات نیازمند زیرساخت ها و پیش زمینه هایی است که اگر قبل از تدوین انجام نشود، مانع دستیابی سازمان ها به مطلوبیت های مورد انتظار و اهداف توسعه ی فناوری اطلاعات می گردد. در کشور ما علی رغم منافع قابل توجه معماری اطلاعات در نظام های دفاعی و اجرایی، تلاش های صورت گرفته در این زمینه با چالش ها و مشکلات بسیار زیادی در مراحل طراحی و اجرایی مواجه شد که نتوانست به نتایج مطلوب و قابل انتظار منجر شود.
این مقاله، به بررسی نمونه های واقعی اجرای معماری اطلاعات در سازمان های دولتی کشور در مقایسه با نمونه های موفق جهانی به عنوان الگوی مبنا پرداخته است. سپس با استفاده از روش رویش نظریه و تحلیل محتوا سعی در شفاف سازی علل اصلی و ریشه ای عدم موفقیت فعالیت های مذکور در دستگاه های اجرایی کشور نموده است. در پایان پس از مطالعه ی نظام مند الگوهای موفق جهانی و تحلیل آنها، با توجه به شرایط بومی کشور به این نتیجه رسیده است در راستای تغییرات و نیازمندی های محیط پیرامونی سازمان های کشور و هم چنین سنتی بودن ساختارها و فرآیندهای انجام کار درونی، آنها باید قبل از انجام هرگونه معماری اطلاعاتی فعالیت های معماری سازمانی را به عنوان زیرساخت استقرار توسعه ی معماری اطلاعات جهت شفاف سازی ماموریت و مهندسی ساختاری سیستم ها و فرآیندهای آن انجام دهند، در غیر این صورت انجام هرگونه معماری اطلاعات با استقرار دولت الکترونیک از اثربخشی و کارایی لازم برخوردار نخواهد بود.