ملخص الجهاز:
"کانت در دوران پیشانقادانه اندیشه خود،ضمن بررسی انضمامی و مصداقی،محتوای مابعد الطبیعی احساس امر والا و اعتبار عام آن را تثبیت کرد و با نگارش کتاب نقد قوهی حکم،ضمن تبدیل والای انضمامی کتاب ملاحظات به والای انتزاعی و فلسفی نقد،جایگاه این مفهوم را از عین یا ابژه به سوژه یا فاعل شناسا منتقل کرد و ضمن رقم زدن مهمترین چرخش مفهومی برای امر والا،میراثی زیباییشناسانه برای این مفهوم-به مثانه آنچه که بینهایت،بیشکل،غیر قابل ارائه،تکریم برانگیز است-بر جای گذاشت.
کانت برخلاف برک،تأثیر امر والا را ناشی از عواطف و کنشهای ذهنی مرتبط با اعیان میدانست و در عین حال ضمن تحسین برک بهعنوان مهمترین مؤلفی که نمایش صرفا تجربی والا و زیبا را مورد بررسی قرار داده106،معتقد است که چنین پژوهشهایی فقط مایههایی غنی برای پژوهشهای انسانشناسی تجربی فراهم میکنند زیرا: «اگر رضایت از عین را تماما در این بدانیم که عین مزبور به واسطهی جذابیت یا هیجان اسباب خشنودی شود نباید از هیچکس دیگر توقع داشته باشیم که با حکم زیباشناختی...
چنین پرسش بنیادینی ضمن این که یادآور نوعی نابسندگی در ادراک آنچه که همزمان یک احساس و در عین حال بیش از یک احساس صرف است،اهمیت تجربهی زیباشناختی والا را در&%02505BIZG025G% خوانش فلسفی نشان میدهد از سوی دیگر پارهای اندیشمندان معاصر نظیر ژان فرانسوا لیوتار117-اندیشمند فرانسوی و راوی پسامدرنیسم-بر این باورند که کانت با اشاره به فرمان منع تصویر در سفر خروج به نوعی زیبایی- شناسی منفی در تجربهی امر والا،به شکل«نوعی اندیشهورزی بیکران دربارهی بیحد و مرزی118»پی میبرد که حاکی از پیشگویی هنرمندانه آوانگاردیسم هنری و جریانهای انتزاعی و مینیمال است."