ملخص الجهاز:
"دو نوع تلازم حق و تکلیف تلازم حق و تکلیف نیز دو گونه میتواند تصویر شود:گاهی جعلحق برای یک نفر،وقتی معنا و مفهوم پیدا میکند که دیگران ملزم و مکلفبه رعایت این حق باشند،وگرنه جعل آن حق،لغو و بیهوده است.
این حق،تکلیفالهی برای انسان را به همراه دارد؛یعنی وظیفه انسان در اعمال و رفتار وزیست اجتماعی و فردی،صرفا ادای حقوق دیگران نیست،بلکه تکلیف ووظیفه در برابر خدا هم هست:«و اکبر حقوق الله علیک ما اوجبه لنفسهتبارک و تعالی»10 اما تکلیف نیز عرصه مناقشه خیز دیگری دارد.
از سوی دیگر در نظام حقوقی اسلام،این تکالیف و اوامر ونواهی،واجد نوعی رحمت اللهی نیز هستند؛زیرا عمل خیر یا فعل بدما سود یا زیانی برای خداوند ندارد و وضع این حقوق و تکالیف از سویخدا برای رسیدن انسان به سعادت،نوعی رحمت الهی است که شاملحال وی شده است؛زیرا عمل به تکالیف،علاوه بر سعادت فرد،بهسعادت سایر افراد نیز میانجامد و ترک تکالیف و حقوق،جامعه را بهتباهی میکشاند.
این نحو از سلطه واعتبار در نظام حقوقی اسلام نیز وجود دارد،اما برتری نظام حقوق اسلام،فهم نوع مالکیت و سلطه محدودی است که بشر دارد.
بحث اصلی من در این مقال آن است که نظام جمهوری اسلامیدر ایران در مسیر«سیر و تحول انسان به سوی کمال»و نیل به«سعادت درسراسر جامعه بشری»،شکل تلفیقی یا ترکیب شدهای از حکومت را معرفیکرد که حایز بهترین و پسندهترین ویژگیهای اشکال مختلف حکومت استکه«اصول و معیارهای اسلامی»نیز آنها را تأیید کرده است؛ضمن اینکهرؤیاهایی در سر دارد که میتواند متضمن مشارکت گسترده و فعالانه تماماقشار جامعه در روند توسعه اجتماعی باشد،درست همانطور که در قانوناساسی کشور تصریح شده است."