خلاصة:
عراقی شاعر ی سخنور و شارحی هنرمند است که علاوه بر توانایی در شعر های پرشور و حال عارفانه، در نثر شاعرانه و بیان هنرمندانه مفاهیم بلند عرفانی، نمونه ای عالی و قابل توجه ارائه داده است. لمعات عراقی در عین بیان و تبیین اندیشه های عمیق عرفانی ابن عربی، نثری شاعرانه و جذاب ارائه می دهد که محصول پختگی و کمال نثر فارسی در قرن هفتم است. نثری که همچون شعر، مجال آن را یافته تا مضامین و اندیشه های بلند عرفانی را در خود جای دهد. در این مقاله کوشش شده است تا ویژگی های سبکی لمعات عراقی و اندیشه های والای آن، پیش چشم نهاده شود.
ملخص الجهاز:
به طور کلی هستند، سخنورانی که نثرشان بر شعرشان برتری دارد و برخی نیز شعرشان از اوج و کمال و برجستگی برخوردار است؛ مثلا زیبایی و حجم کار مولانا جلالالدین محمد بلخی در غزلیات شمس و مثنوی قابل مقایسه با نثر فیه ما فیه و مکاتیب و مجالس سبعه نیست؛ یا خاقانی آنگونه که در قصایدش شکوهمند جلوه کرده در منشآتش ندرخشیده است و طیف وسیعی از شاعران هستند که اصولا نثری از آنها بر جای نمانده است یا نثرنویسانی چون نظامی عروضی علی رغم ادعایش در شعر، قوتی نثر ندارد؛ یا صاحب تاریخ جهانگشا، که در قرن هفتم میزیسته، در شعر جلوهای شایان توجه نداشته است.
شهریست بزرگ و ما در اوییمبویی به مشام ما رسیده استبازیچه مدان تو خواجه ما راچوگان حیات تا بخوردیمتا خوی صفات او گرفتیممی گفت عراقی از سر سوز آبیست حیات و ما سبوییمما زنده بدان نسیم و بوییمما از صفت جلال اوییمدر راه به سر روان، چو گوییمنشناخت کسی که در چه خوییمما نیز برای گفتگوییم (عراقی، 1373: 195) لمعات از جهت زبان، آمیختگی نظم با نثر، بیشتر شبیه به سوانح احمد غزالی و از جهاتی نیز همسان با گلستان سعدی است؛ ولی از جهت فکری و تنظیم مطالب به پیروی از فصوص الحکم ابن عربی «بر طبق فصلهای بیست و هفت گانة فصوص، بر بیست و هفت و با اختلاف بیست و هشت لمعه بنا نهاده شده.