ملخص الجهاز:
"امام امت در روز«15 شعبان67»در ضمن سخنرانی خود طرفداران اسلامراکد و جامد را مورد نقد قرار دادند و فرمودندکه اگر دویست روایت هم پیدا شود که در زمانغیبت نباید حکومت اسلامی تشکیل داد،همهرا باید به دیوار کوبید،زیرا که این روایات باعقل و روح حاکم بر قرآن رفتار ائمه(ع)وفق نمیدهد.
اگر دراینجا انسان بگوید که اسلام این همه تأکید بهنماز جماعت دارد و ارزش قضاء حاجت یکمسلمان را از بین برده،تصور غلطی است،مگربرای خدا فرق میکند که ما نماز را منفردا یا بهجماعت خوانده شود برای این است که مردمدرحالیکه،حالت روحانیت و معنویت است،چشمانشان به صورت یکدیگر بیفتد و به اوضاعهم رسیدگی کنند.
»امام پس ازاین کلمات دستوری اخلاقی مطرح کرده ومیفرمایند:«شیخ عارف ما روحی فداهمیفرمود:هیچوقت لعن شخص نکنید گرچه بهکافری که ندانید که درحال کفر از این عالممنتقل شده مگر آنکه ولی معصوم از حال بعداز مردن او اطلاع دهد زیرا که ممکن است دروقت مردن مؤمن شده باشد.
یکی دارای چنیننفس قدسیه است که راضی نمیشود به کسیکه در ظاهر کافر بوده توهین شود به احتمالآنکه شاید مؤمن شده باشد در دم مردن یکی هممثل ما است والی الله المشتکی که واعظ شهربا آنکه اهل علم و فضل است در بالای منبر درمحضر علما و فضلا میگفت:فلان با آنکهحکیم بود قرآن هم میخواند.
و البته کیست که ندادند در این میاندستهائی در کار است که شرق را از اصولی کهبا آنها میبالد و پایه و مایه شخصیت او استخلع و عریان کند تا او را بصورت لقمه قابلهضمی برای غرب درآورد؟ اما نباید این نکته را فراموش کنیم:بدونشک ما از نظر فقه و اجتهاد در عصری شبیه بهعصر شیخ طوسی زندگی میکنیم،دچار نوعیجمود و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نیازعصر خود هستیم."