خلاصة:
«موج ناب» گرایشی است در شعر فارسی معاصر که از زایشهای جریان شعر «موج نو» به شمار میآید.
«موج ناب» در میانذ دهه پنجاه خورشیدی با حمایت وا کوشش منوچهر آتشی و معرفی آن از طریق
تماشا پاگرفت. پایهگذاران حلقة نخست موج ناب پنج شاعر اجوان به نامهای سیدعلی صالحی, هرمز علسی-
پورء آریا آریاپورء یارمحمّد اسدپور و سیروس رادمتش بودند. خاستگاه اصلی این موج. نخست. شهر نفتی
مسجد سلیمان در جنوب غربی ایران بود. سپس با استفبال نشریّاتی همچون نماشا و بنیاد. این نحوة سرودن
علاقهمندان بسیاری در سراسر ایران یافت..دو رخداد عظیم و دگرگونکنندة,انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی
از یک سو و از دست رفتن پایگاههای رسانهای آن از سنوی آدیگرء موجب کم فروغ شدن و رفته رفته به
خاموشی گراییدن این موج گردید و شاعران آن در میانة دهد شصت هر کدام سرمشقهای تازهای را در
سرودن پی گرفتند. تعهّد گریزی و فردگرایی کم توجهی به غنصر اندیشه و محتواء اقلیم گرایی. گریز از وزن
و گرایش به زبان نثرء آشنایی زدایی. هنجارگریزی در نحو زپان, تاکید بر تقطیع ویژه. تصویرگرایی و کشف
روابط جدید و تجریدی مان اشیاء بهرهگیری از زبانی عاطفی و گاه مبهم. توجه به فرم و شکل بیان. ایجاز و
بسامد بالای واژگان اقلیمی و غناصر طبیعت بومی در شعر از مهمترین ویژگیهای این موج شعر است.
Moj-e Nab is a trend in Persian Poetry which has stemmed from the so-called poetry of "Moj-e no". Moj-e Nab is an approach characterized to be non-committed، local، prose-oriented، momentary and compact with a formal and imaginary style. It began three decades ago (the 1970s) with efforts made by Manouchehr Atashi in Tamashe Journal. Primary founders of this poetic movement were five young poets: Seyed Ali Salehi، Hormuz Alipour، Arya Aryapor، Yar-Mohammad Asadpour and Sirous Radmanesh. The movement was born in the oil city of Masjid Soleyman in Southwest Iran. It was received first by journals such as Tamasha and Bonyad، and later spread throughout Iran. Two important and determining events in Iran، the Islamic Revolution and the Imposed War، on one hand، and the loss of its media base، on the other hand، resulted in its gradual expiration. The poets of Moj-e Nab، then، turned to other trends (in the 1980s).
ملخص الجهاز:
"البته،همانطور که پیش از این به اختصار در مدخل دوم مقاله آوردیم، تعهدگریزی شاعران حجم و ناب،تا حدود بسیاری معلول سرخوردگیها و ناکامیهای اجتماعی است،یعنی شرایط پیشآمده به گونهای است که شاعر احساس میکند کار و کوشش پیشگامان او با سرودن شعر اجتماعی و متعهدانه تاثیری در دگرگونکردن اوضاع نداشته است،پس او نیز با تهیکردن شعر خود از موضعگیریهای انتقادی و اجتماعی راههای نرفتۀ دیگری را جستوجو میکند و سرانجام به این نتیجه میرسد که اساسا اصلاح و تغییر اوضاع وظیفۀ او نیست.
گفتنی است این ویژگی در شعر همۀ شاعران این موج،یکسان نیست؛به عنوان مثال در نخستین شعرهای کسانی چون:هرمز علیپور و سید علی صالحی کمتر و در شعرهای آریا آریاپور و سیروس رادمنش بیشتر دیده میشود: «ترنا میزند به گردۀ آب/عنکبوت پیر/که از کابوس ستاره میآید/فرود گریه بر بالهای دل/صدای قدیم مرا پاره میکند/و چشمی به آرایش بارگاه میرود/تا فرو نشیند از ابر/لاشخوری که به منقار دارد:/رؤیای شگفت جهان را(آریاپور،1357،ص 23).
7-نتیجهگیری موج ناب یکی از شعبههای شعر بیوزن موج نو به شمار میرود که با انتشار سرودههای پنج شاعر مسجد سلیمانی به نامهای هرمز علیپور،سید علی صالحی،آریا آریاپور،یارمحمد اسدپور و سیروس رادمنش در مجلۀ تماشا و در فاصلۀ سالهای 1355 تا 1357 پا گرفت و تا پایان دهۀ شصت کموبیش طرفدارانی در میان شاعران جوان داشت.
بررسیها نشان میدهد که بسیاری از ویژگیهای این شیوۀ سرودن را میتوان در آثار شاعران شعبه- هایی از شعر موج نو مانند«شعر دیگر»و«شعر حجم»جستوجو کرد و به دست داد؛ اما برجستهترین ویژگی شعر موج ناب توجه شاعر به فرهنگ اقلیمی و بسامد بالای واژگان و عناصر بومی بود."