خلاصة:
آنچه که امروزه در تحلیل جنگ ها مورد نظر کارشناسان نظامی قرار می گیرد و رویکرد آنها را نسبت به جنگ مشخص می نماید، توجه به ارکان سخت افزاری موجود در رویارویی با دشمن است. در این رویکردها، کشورها دارای ظرفیت مشخص سخت افزاری و یک رشته منافع ملی عینی و بیرونی در جهان خارجی و ارجحیت های پیشینی معینی هستند که تصمیم گیری های عرصه نبرد را بر اساس یک منطق ابزاری و انتخاب عقلانی بر مبنای آن قرار می دهند. پرداختن به دفاع مقدس با این رویکرد ما را به بن بست در تحلیل می رساند؛ چرا که بر مبنای رویکرد رئالیستی، کشوری که در برابر دشمن دارای ظرفیت های سخت افزاری یکسانی نیست عملا راهی جز تسلیم ندارد. این در حالی است که ایران توانست در برابر هجمه همه جانبه عراق که با تکیه بر توان نظامی جهانی صورت پذیرفت در جنگ پیروز شود. یکی از جنبه های اصیلی که ما را در تحلیل دفاع مقدس یاری می کند توجه به ظرفیت اسلام و رهبری جامعه اسلامی در بسیج و جلب مشارکت داوطلبانه مردم به عنوان رکن اصلی دفاع که از آن به نیروی انسانی تعبیر می شود، می باشد. امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی در طول دوران دفاع مقدس با استفاده از ظرفیت های موجود در آموزه های اسلامی با ایجاد یک گفتمان فرهنگی مبتنی بر شباهت جویی به عناصر اصیل آموزه های اسلامی، مانند فرهنگ عاشورا، جنگ احد، تحمل مشقات و سختی ها در جنگ توسط پیامبر و اهل بیت(ع) و مولفه ها و آموزه های اخلاقی اسلام، سعی در القای یک هویت جدید به مردم ایران بر اساس شباهت جویی به رفتار اهل بیت نمود و گستره و جغرافیای جدیدی را در مبارزه بر اساس اسلام ایجاد نمود که ضامن حضور مردم در جبهه ها بود. امام(ره) با تکیه بر الگوگیری و شباهت جویی به رفتار اهل بیت و یاران با وفای ایشان در جنگ ها سعی در اعمال رهبری و ترغیب افراد مسلمان جامعه ایران به حضور در جبهه های نبرد نمود تا بدین طریق هم اسباب رشد و هدایت مردم را به واسطه پیروی از آموزه های اصیل اسلامی فراهم نماید و هم مبتنی بر این گفتمان، جنگ را رهبری نمایند. این مقاله درصدد است ضمن بازنمایی عناصر و مولفه های فرهنگی به کار رفته توسط حضرت امام (ره) در ایجاد گفتمان فرهنگی شباهت محور، به آموزه های اصیل اسلامی کیفیت و نقش این گفتمان را در رهبری عرصه نبرد نشان دهد.
Today، what military experts consider in their analysis of battles and what determines their approach to war is the existing hardware elements utilized in confronting the enemy. According to this approach، every country has a definite hardware capacity and the battlefield decisions are made on the basis of a set of explicit and extrinsic national interests، predetermined preferences and logical procedures. Dealing with the Sacred Defense in terms of this approach blocks our analysis as، according to the realistic approach، a nation which does not have the same amount of hardware potential as its enemy has no option but to surrender. However، Iran managed to win the war although the Iraqi full-fledged assault was carried out by making use of international military capabilities. One of the genuine factors which facilitates our analysis of the Sacred Defense is to consider the potential of Islam and the leadership of the Islamic community to mobilize the people and attract their voluntary participation as the main pillar of defense known as manpower. Imam Khomeini (rah.)، as the leader of the Islamic Revolution during the Imposed War، attempted to instill a new identity in Iranians by trying to bear resemblance to Ahlul Bayt (a.s.) in behavior and to form a new scope and geography in Islamic campaign which guaranteed people’s presence in war fronts. He accomplished all this by making use of the existing potentials in Islamic teachings and generating a cultural discourse based on the genuine elements of the Islamic teachings such as the culture of Ashura، the Battle of Uhud، the Prophet and Ahlul Bayt’s (a.s.) tolerance of hardships and difficulties in battles and the ethical elements and teachings of Islam. Following the example of Ahlul Bayt (a.s.) and trying to bear resemblance to them and their loyal followers in behavior during war time، Imam Khomeini (rah.) attempted to persuade the Iranian Muslims to attend the war fronts so that he could guide people by having them follow the genuine teachings of Islam and manage the war on the basis of this discourse. Representing the cultural elements utilized by Imam Khomeini (rah.) to create the resemblance-oriented cultural discourse، this paper seeks to explore the nature and role of this discourse in leading the battle arena.
ملخص الجهاز:
"سؤال این است که امام خمینی(ره)از چه طریقی توانست مشارکت داوطلبانه مردم جهت حضور در عرصه دفاع مقدس را جلب نماید؟این امر متکی به چه ذخیره و ظرفیت نهفته در فرهنگ اسلامی-ایرانی جامعه بود و حاوی چه گفتمانی بود؟ در پاسخ به سؤالهای مذکور،این فرضیه مطرح میشود که امام خمینی(ره)از طریق بیان آموزههای اصیل اسلامی و شباهتجویی به رفتار پیامبر و ائمه اطهار(ع)در قالب ایجاد یک گفتمان شباهت محور،توانست مشارکت مردم ایران را جهت حضور در دفاع مقدس و حمایت و پشتیبانی از آن جلب نماید.
این گفتمان فرهنگ اسلامی به نحوی بود که در تمام مراحل انقلاب و به ویژه در دفاع مقدس به عنوان خواست عمومی مردم ایران تلقی گردید و امام(ره)توانست با استفاده از رضایتمندی عمومی صورت گرفته نسبت به گفتمان فرهنگ اسلامی، ارادۀ عمومی را در برخورد با دشمنان در دفاع مقدس بازتولید نموده و از طریق ایجاد یک گفتمان فرهنگی شباهت محور به الگوهای اصیل صدر اسلام،به مقابله با حملات رژیم بعث علیه ایران و رهبری جنگ بپردازد.
گفتمانی که ضمن ایجاد گسترهای جدید در عرصۀ هویت مردم ایران به گسترۀ جغرافیا و مفهوم نبرد نیز معنای تازهای بخشید و ضمن هدایت و رشد و تعالی مردم ایران به عنوان وظیفه ذاتی رهبر،در قالب شباهتجویی به آموزههای اصیل اسلامی و الگوی اهلبیت توانست 8 سال جنگ نابرابر نظام بینالملل علیه انقلاب اسلامی را رهبری نمایند و ناکارآمدی رویکردهای «انتخاب عقلایی»و«رئالیسم»را در تحلیل جنگ تحمیلی به اثبات برسانند که این نشان از اصالت راه و گفتمان فرهنگی امام(ره)دارد."