خلاصة:
زیبایی، بهمنزلة یکی از ریشهدارترین خواستهای فطری آدمی، و هنر، بهمنزلة نمود عملی خواست زیبایی در ساحت حیات انسان، دو مقولة بسیار مهماند که با دین، اخلاق و اغلب دیگر ساحتهای زندگی آدمی پیوندهایی وثیق دارند. از همینروی، و با نظر به فراگیری روزافزون دامنة تأثیر هنر در زندگی فردی و اجتماعی انسان در روزگار ما، ضرورت پژوهشهای بنیادی و کاربردی، بهویژه با نگاهی بومی و دینی در این زمینه دوچندان شده است. در این مقاله، که به بررسی اندیشههای آیتالله مصباح در باب هنر دینی و هنرمند متعهد اختصاص یافته، نخست به آرای ایشان در باب هنر و زیبایی و نسبت آن دو و نیز نسبت زیبایی و هنر با ارزشها و نسبیت در هنر، اشاره میشود. سپس در باب «هنر دینی و هنر اسلامی»، عناصر قوامبخش هنر دینی و اسلامی بررسی میگردد. نماد و بیانگری در این هنرها گام بعدی این پژوهش است، و همچنین ویژگیهای هنرمند متعهد، و پس از آن اولویتسنجی در حوزة هنر در نظام آموزشی دینی کاویده شده است.
Beauty as one of the man's oldest and most established natural desires and art as the practical manifestation of this desire in man's life are two most important categories which have deep relationship with religion، ethics، and many other domains of man's life. Hence، there is an overwhelming necessity of doing fundamental and applied research on the issue، especially with a domestic and religious look، due to increasingly extensive impact of art on modern man's personal and social life.
The present paper، which is dedicated to the study of Ayatollah Misbah's views on religious art and committed artist، first mentions his views on art and beauty، their relationships، relationship between them and values، and relativism in art. Then، it seeks to investigate those factors which strengthen "Islamic and religious art. It goes on to deal with symbolism and expressive factors in these arts and finally explores the features of committed artist and makes an assessment of the priorities in the field of art in the religious educational system.
ملخص الجهاز:
"اولویتسنجی آموزش هنر در نظام دینی با نظر به اینکه هنر در اسلام، تأسیسی نبوده، امری تجویزی بهشمار میآید، بررسی ضرورت یا اهمیت پرداختن به هنر از منظر تعلیم و تربیت اسلامی، موضوعی درخور تأمل و بررسی است؛ به این معنا که با توجه به اینکه برای تربیت اسلامی کودک و نوجوان و نیز دیگر سنین و جایگاهها، مواد آموزشی میباید اولویتسنجی شود، از منظر اسلام، آموزش هنر چه حکمی دارد؟ استاد مصباح دربارة ضرورت یا مطلوبیت آموزش هنر یا جای دادن آن در نظام آموزشی و تربیت دینی در جامعة اسلامی بر آناند که این مسئله از دو جهت متفاوت قابل بررسی است: نخست از این منظر که دیدگاه خود اسلام، با صرفنظر از مسائل و مصالح نظام دینی و شرایط زمان و مکان، در باب آموزش هنرها چیست؟ و آیا پرداختن به هنر، بهطور کلی، یا پارهای هنرها، بهطور خاص، در تزکیه و تعالی و کمال روح انسان تأثیر مثبت دارد؟ و از منظر دیگر، با توجه به اهداف ثانوی، که این موضوع دربارة شرایط خاص زمانی و مکانی مطرح میشود، تعلیم و تعلم هنر چه حکمی دارد؟ برای نمونه، پرداختن به هنر و آموزش گونههای مختلف آن، برای پر کردن اوقات فراغت، یا مثلا با این هدف که نوجوانان و جوانان سراغ هنرهای ضددینی نروند یا هنرهای ضداسلامی در جامعة دینی شیوع نیابد، باید در کانون توجه و دقت قرار گیرد (همان)."