خلاصة:
این نوشتار در جستوجوی پاسخ به این پرسش است که آیا در میان ارزشهای اخلاقی، یک یا چند ارزش مادر و اصلی داریم که همه ارزشهای دیگر از آنها نشات بگیرد و از فروعات آن به شمار آید یا خیر؟ نویسنده نخست به تعریف دو اصطلاح «ارزش» و «بنیادین» پرداخته، سپس از طولی و عرضی بودن ارزشهای اخلاقی به صورت کلی سخن گفته است، آنگاه بر اساس دیدگاه طولی بودن ارزشهای اخلاقی، به نظریات موجود در زمینه ارزشهای بنیادین اشاره کرده است که در این راستا از نظریاتی چون: توحیدنگری، حکمت، راستگویی، عدالت، کرامت نفس، عقل، تقوا، حیا و زهد یاد کرده و با نقل و نقد ادله هر یک، سرانجام نظریه اخیر را برگزیده است.
This research seeks to find an answer to the question as to whether among the ethical values we have one or more major values from which all other values originate and are regarded as its branches. First، the writer defines the two terms “value” and “fundamental”، then goes on to talk generally about the ethical values as being longitudinal and latitudinal; then، on the basis of the longitudinal perspective of ethical values، he mentions the views existing on the fundamental values and in this respect points out such views as Unitarianism، wisdom، truthfulness، justice، nobility of the soul (nafs)، intellect، piety، prudence، and asceticism. Finally، and upon quoting and criticizing the evidences of each one of them، he selects the latter view.
ملخص الجهاز:
"کلیدواژهها: ارزش/ بنیادین/ توحیدنگری/ حکمت/ کرامت نفس/ عقل/ تقوا/ حیا/ زهد پیشگفتار از پرسشهای مهم در حوزه فلسفه اخلاق، یکی این است که آیا در مجموعه ارزشهای اخلاقی بشر، ارزش یا ارزشهای بنیادین و مادر داریم که بتواند مبنا برای ارزشهای دیگر قرار بگیرد یا خیر؟ پاسخ بدین پرسش هم در نظامسازی اخلاقی نقش تعیین کننده دارد، چه اینکه بدون وجود یک یا چند ارزش بنیادین نمیتوان از نظام اخلاقی به مثابه مجموعه ارزشهای مرتبط و منسجم با هدف و کارکرد مشخص سخن گفت؛ و هم در کشف و اتخاذ شیوه تربیتی بهعنوان راه تعمیق و درونی ساختن ارزشها تأثیر بسزایی دارد، زیرا خصوصیت ارزش یا ارزشهای بنیادین اگر وجود داشته باشد، روش و سلوک خاص متناسب با آن را در تربیت و اصلاح اخلاقی انسان میطلبد که بدون رعایت آن خصوصیت، یا روش تربیتی صحیحی پدید نمیآید، یا اگر صحیح باشد، کامل نیست، بلکه همراه با نقص و کاستی است.
بنابراین پرسش بحث این است که آیا ارزش یا ارزشهای مادر و مولدی داریم که منشأ ظهور و پیدایش ارزشهای اخلاقی دیگر در انسان گردد یا خیر؟ بر اساس تعریف یاد شده ناگزیر مقصود از ارزش نیز منحصر در صفات و ملکات نفسانی میشود؛ زیرا در ساحت عمل، به خاطر وجود انگیزههای گوناگون در تحقق یک عمل و عدم رابطه وجودی میان بیشتر اعمال، نمیتوان پرسش فوق را مطرح کرد، اما درمورد ملکات و فضایل نفسانی این امکان وجود دارد که فضیلت یا فضایل نفسانی داشته باشیم که منشأ فضایل اخلاقی دیگر شود."