Abstract:
تامل در قالبهای شعری از چند دیدگاه اهمیت دارد. نخست اینکه جستاری است در شناخت خاستگاه
وپیشینه هر قالب ادبی. دوم, رابطة قالب ادبی با درونمایهها ی آن را نمایان میکند و سوم اینکه شناخت
قالب ادبی را ازدیدگاه ادبیات نطبیفی و تاثیرگذازی .یا نانیریدیر ی آن ممکن میسازد. ضرورت این
تحقیق دوچندان است. ا زآن زو ی که, سه پازه ریختی است که در روزگار مسا بازیابی و بازسازی شده است در این مقاله نگارنده می کوشد درباره علل و چند و چون عناصر و موضوعات پیشگفته شرح و
توضیح دهد.
Machine summary:
چنانکه یزیدبن مفـرغ ، کـه در هجـو عبیـدالله بن زیاد و در دهۀ ششم هجری سروده شده است ، سه مصراع دارد: آبست و نبیذ است عصارات زبیب است 5 سمیه روسبیذ است (ملک الشعرای بهار، ١٣٤٢: ٤٥) در شعر انگلیسی نیز سه پاره (triplet) دیده میشود و آن قطعه یا شعری است که از سـه خط تشکیل شده است و اغلب هر خط ، دارای قافیه ای یک شکل میباشد (آبرامز، ١٩٩٣: ١٩٩).
ملک الشعرای بهـار ضـمن نامـه ای بـه صادق سرمد، روش مستزادهای نسیم شمال ، سبک و شیوة اشرف را تازه و مرغوب و گفتن او را مطلوب می داند: احمدای سیداشرف خوب بود احمدا گفتن از او مطلوب بود شیوه اش مرغوب بود اما در ادامه ، انتحال ١٢ را به او نسبت می دهد: سبک اشرف تازه بود و بی بدل لیک هپ ١٣هپ نامه بودش دربغل بود شعرش منتحل ( ج ٢، ١٣٨٠: ٢٥٥) او همچنین زمانی که شعر نو، در حال رشد و تکوین بود، در پاسـخ صـادق سـرمد کـه از او خواسته بود تا نظر خود را دربارة تحول جدیدی که در شعر فارسی پـیش آمـده اسـت بگویـد، ضمن سه پارة مستزادی چنین سرود: از پس مشروطه نو شد فکرها سبک های تازه آوردیم ما شد جراید پر صدا بدعت افکندند چندی ز اهل هوش سبک های تازه باجوش وخروش لیک زشت آمد به گوش (همان ) چنانکه پیداست ، بهار در این سنت شـکنی ادبـی، افـزون بـر آمـوزه هـای نسـیم شـمال ، از خسروانیهای سه پارة باستان نیز اثر پذیرفته است .