Abstract:
یکی از مسایل فلسفی- کلامی مربوط به اوصاف و افعال الهی این است که آیا نظام حاکم بر این جهان بهترین نظام ممکن است؟ و آیا لازمه چنین نظامی این است که هیچ شری در آن نباشد؟ و اصولا خلق چنین نظامی ضرورت دارد یا خیر؟ از نظر لایب نیتس و ابن سینا حکیم، عالم، قادر و خیرخواه مطلق بودن خداوند مقتضی آن است که نظامی آفریده شود که در آن بالاترین و بیشترین کمالات تحقق یابد.هر دو فیلسوف معتقدند که شر امری است متحقق، اما نه از سنخ وجود بلکه از سنخ عدم و اینکه لازمه تحقق خیر کثیر تن دادن به شر قلیل میباشد. اما آنچه این دو فیلسوف را از هم جدا میکند این است که خلق نظام احسن از نظر ابن سینا بر اساس یک ضرورت فلسفی صورت گرفته است در حالی که لایب نیتس انتخاب نظام احسن را از میان همه نظامهای ممکن دیگر امری ممکن تلقی میکند و اگر ضرورتی هم در اینجا احساس میشود فقط یک ضرورت اخلاقی است.
One of the philosophical- theological questions related to divine attributes and works is that whether the governing system of this world is the best one، and whether it is necessary for such system to be free of evil and whether it is necessary for God to create such a system.
In this paper these questions are surveyed from Leibniz's and Avecina's viewpoints، especially based on the assumption that God is infinitely wise، knowledgeable powerful and good.
Both philosophers believe that the evil that we see in this world does not proceed from being but it is a kind of non- being، and in order to cancel the little evil we must lose the great good.
Although both philosophers see the system of this world as a necessary one، but the difference is that Avecina sees it as a philosophical necessity but according to Leibniz it is an ethical necessity.
Machine summary:
"این سؤال را از زاویه دیگری نیز میتوان مورد ( عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا عضو هیئت علمی مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم(ص) همدان بررسی قرار داد به این صورت که آیا خلق نظام احسن ضروری است یا نه؟ اگر خلق نظام احسن ضروری نیست پس چه عواملی باعث ایجاد نظام احسن میشود؟ سؤال دیگری که در این زمینه قابل طرح میباشد این است که آیا نظامهای دیگری غیر از این نظام موجود ممکن بود و خداوند از بین این نظامهای ممکن، نظام موجود را انتخاب کرده و خلق نموده است؟ یا اینکه غیر از این نظام، نظام دیگری امکان وجود نداشته است؟ اکثر قریب به اتفاق متفکران اسلامی و بعضی از اندیشمندان غربی، قایل به تحقق «نظام احسن» بوده و معتقدند جهان موجود، بهترین جهان ممکن1 است.
در نتیجه خداوند بین دو جهان که یکی اصلا فاقد شر است و دیگری واجد شر قلیل و خیر کثیر است، دومی را برگزید، بنابراین در نظر لایب نیتس خدای قادر متعال میتوانست عالم دیگری را خلق کند اما یک ضرورت اخلاقی او را به خلق بهترین عالم یعنی همین نظام فعلی واداشته است.
بنابراین ممکن نبود خداوند بدون خلق موجودات ناقص اصلا خلقی داشته باشد و در هر حال باید یادآور شد که وجود بهتر از عدم است پس در بهترین عالم هم مخلوقات باید ناقص باشند، اما در مورد شر طبیعی باید دانست که آلام، جزیی از نظام طبیعت است و در کل نظام طبیعت خیر طبیعی (لذات) بسیار بیشتر از شرور طبیعی (آلام) است مضاف بر اینکه بسیاری از آلام نتیجه شر اخلاقی (گناه) است و در عین حال برای وصول به غایات خیر مفید واقع میشوند (22، ص: 810)."