Abstract:
شهر تهران واقعیتی نو برخاسته از ناحیه موسوم به دشت ری در سایه جنوبی رشته کوههای البرز میانی است. بهدلیل اهمیت امروزی شهر تهران به عنوان پایتخت در یک و نیم سده اخیر ایران، مبدا شهر تهران بیشتر به لحاظ تاریخی مورد توجه صاحبنظران بوده است تا ملاحظات جغرافیایی و ژئومورفولوژی و مبدا جغرافیایی و طبیعی آن. لازم است به جای رجوع به احاله تاریخیhistorical) reductionism) برای مطالعه وضعیت توسعه اراضی مانند عباسآباد در تهران به احاله جغرافیایی (environmental reductionism) متوسل شویم. در مقایسه با تئوریهای عملکردی و هنجاری، تئوری برنامهریزی به اهمیت فرایند تصمیمگیری محیطی، چه آنچه هست و چه آنچه باید باشد، ارتباط دارد. اگر بتوانیم به پرسش «تهران چرا اینگونه شد؟» پاسخ دهیم، میتوانیم هویت در حال تغییر تهران را معرفی کنیم و بگوییم «تهران اینگونه است» و «تهران اینگونه زنده است».
Machine summary:
"برنامه اساسی برای توسعه اراضی عباسآباد و استفاده از فرصت محیطزیستی منطقه مذکور برای ساماندادن به شکل شهر بهدلیل انبوه مشکلات پیرامونی که با تاریخ تهران پیوند خورده است، باید همراه با ملاحظات سلبی و احتیاطآمیز باشد.
از آنجا که آینده شهر تهران با تردیدهای فراوان درهم آمیخته، بیش از هر چیز، نجات این شهر از رنج عدم وجود قدرت و تسلط مرکزی میتواند همچون ارزش پایهای دیگری برای طرح توسعه اراضی عباسآباد در نظر آید.
نمیتوان به توسعه بیقید و شرط این مجتمع زیستی آری گفت به ویژه بهدلیل استقرار آن در مناطق نسبتا مرکزی تهران و محدود شدن با گذرگاههای ارتباطی و بزرگراههای مهم شهر که تراکم بیش از اندازه آن سبب اخلال در عملکرد این گذرگاهها و شاهراهها خواهد شد و این خود، عامل بازدارندهای در ارتقاء کیفیت شبکهها و سازمان ارتباطات تهران در سطح محلی است."