Abstract:
با توجه به جایگاه آموزش در نیروهای نظامی کشور و نقش حائز اهمیت آن بر روی توانمندسازی روان شناختی کارکنان، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش های دوره عالی رسته ای بر توانمندی روان شناختی افسران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام گردید. این مطالعه به صورت تجربی روی 94 نفر از افسران نهاجا انجام شد. داده ها به صورت پیش آزمون و پس آزمون بر اساس پرسش نامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا اقتباس گردید. توانمندسازی روان شناختی بر اساس 5 مولفه شایستگی، موثر بودن، معنی دار بودن، اعتماد و خود مختاری عملیاتی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش های دوره عالی رسته ای با معناداری قابل قبول بر توانمندسازی روان شناختی افسران تاثیرگذار است و لذا فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی مرتبط با مولفه های احساس شایستگی، موثر بودن، معنی دار بودن شغل و خود مختاری تایید شد، ولی فرضیه فرعی مرتبط با مولفه اعتماد به خاطر نشان دادن اثر معنی دار منفی پذیرفته نشد. البته تغییر در میانگین مولفه های توانمندی سازی روان شناختی کارکنان بعد از اجرای دوره پایین بود. کوتاه بودن دوره آموزش عالی رسته ای نسبت به دوره آموزش دانشگاهی، اکتساب برخی از این توانمندی ها در طول دوره تحصیلات دانشگاهی و نیز شرایط ویژه مراکز آموزشی تابعه ستادهای تخصصی از مهمترین علل پایین بودن تغییر در میانگین مولفه ها در دو آزمون (ناشی از میزان تاثیر دوره) و نیز منفی بودن اثر دوره در برخی از مولفه ها به شمار می رود. با این حال با به کارگیری پیشنهادهای مطرح شده می توان میزان این تاثیر را افزایش داد.
Machine summary:
نتايج اين پژوهش نشان داد که آموزش هاي دوره عالي رسته اي با معناداري قابل قبول بر توانمندسازي روانشناختي افسران تأثيرگذار است و لذا فرضيه اصلي و فرضيه هاي فرعي مرتبط با مؤلفه هاي احساس شايستگي ، مؤثر بودن، معني دار بودن شغل و خود مختاري تاييد شد، ولي فرضيه فرعي مرتبط با مؤلفه اعتماد به خاطر نشان دادن اثر معني دار منفي پذيرفته نشد.
(کروبي ومتاني ، ١٣٨٨) امروزه آموزش به عنوان تجربه اي به شمار مي آيد که مبتني بر يادگيري به منظور ايجاد تغييرات نسبتا پايدار در فرد است تا او را به انجام کار و بهبود بخشي توانايي ها، افزايش مهارت ها و در نتيجه توانمند شدن براي تحقق بخشيدن به اهداف مورد نظر قادر سازد؛ بنابراين آموزش به مفهوم تغيير دانش ، نگرش و تعامل با محيط فعاليت است و مستلزم استفاده از برنامه هاي پيش بيني شده اي است که شايستگي هاي موجود در کارکنان را تقويت کرده و موجب کسب دانش ، مهارت و توانايي هاي تازه در فرد شود، به گونه اي که بهبود عملکرد شغلي را تسهيل کرده و فراتر از به حداکثر رساندن اثربخشي و کارايي افراد در سازمان ضمن آشنا ساختن آنان با محيط و توجيه آنها بر اساس نياز دوره هاي آموزشي مناسب را نيز براي آنها فراهم آورد.
(واعظي و سبزيکاران، ١٣٨٩) (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل ١: مدل مفهومي تحقيق (برگرفته از اسپريتزر (١٩٩٥) و ميشرا (١٩٩٤)) مدل مفهومي اين تحقيق (شکل ١) بر مبناي الگوي توانمندسازي روان شناختي اسپريتزر (١٩٩٥) و ميشرا (١٩٩٤) طراحي شده است که پنج مؤلفه احساس شايستگي ، مؤثر بودن، معني داري، اعتماد و خودمختاري را در بر داشته بر اساس اين مدل فرضيه اصلي اين تحقيق به شکل زير تدوين مي شود: فرضيه اصلي : آموزش هاي دوره عالي رسته اي بر توانمندسازي روانشناختي افسران تأثير دارد.