Abstract:
هنر مدرن با مانه (1883-1832) و امپرسیونیست ها آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد (Julius، 2002). گرچه هنر مدرن نیز مانند جرم، قواعد اجتماعی را نقض می کند، اما معمولا برخلاف قانون نیست و به این دلیل می توان آن را یک جرم بالقوه نامید .(Adorno، 1951) انحراف، تخطی از قواعد اجتماعی است که یا مبتنی بر توافق و تفاهم اند و یا به وسیله یک گروه قدرتمند وضع می شوند Box، 1981)). هم هنر مدرن و هم انحراف، قواعد جامعوی را نقض می کنند. به عنوان مثال تابلوی piss christ اثر سرانو، کلیسای کاتولیک را به سخره گرفته و تماشاگران خویش را به وادی توهین به مقدسات سوق می دهد. به رغم دردست بودن شواهدی دال بر وجود انحراف در هنر مدرن، نظریه های جامعه شناختی انحراف تنها بر جرم، بزهکاری و بیماری روانی تمرکز می کنند. مقاله حاضر تاکید می کند که نظریه های جامعه شناختی انحراف، نسبت به هنر مدرن نیز قابل اعمال است. در ابتدا یک تاریخ نگاری مختصر از نظریه های جامعه شناختی انحراف پیش رو گذاشته می شود. سپس طرح کلی سه نهضت پدیدآمده در هنر مدرن شامل «امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم»، «سوررئالسیم و دادائیسم» و «هنر معاصر» ارائه می شود و درنهایت سه نظریه جامعه شناختی انحراف یعنی کارکردگرایی، نظریه خرده فرهنگی و نظریه برچسب زنی (شامل بیماری روانی و هراس اخلاقی) درخصوص این سه نهضت پدیدآمده در هنر مدرن، به کار گرفته خواهند شد. چنین نتیجه گیری شده است که نظریه های جامعه شناختی انحراف، نسبت به هنر مدرن نیز قابل اعمال است. سرانجام جهت تعمیم پذیر ساختن نظریه های جامعه شناسانه انحراف پیشنهاد شده است که حوزه-های مفهوم انحراف (از جمله هنر مدرن) باید به شکلی متفاوت از آنچه در رویکرد سنتی مورد تحلیل قرار می گرفت، بررسی شده و نیز ساختار و مفهوم آنها یکپارچه تر شود.
Machine summary:
سپس طرح کلي سه نهضت پديدآمده در هنر مدرن شامل «امپرسيونيسم و پست امپرسيونيسم »، «سوررئالسيم و دادائيسم » و «هنر معاصر» ارائه ميشود و درنهايت سه نظريه جامعه شناختيِ انحراف يعني کارکردگرايي، نظريه خرده فرهنگي و نظريه برچسب زني (شامل بيماري رواني و هراس اخلاقي) درخصوص اين سه نهضت پديدآمده در هنر مدرن ، به کار گرفته خواهند شد.
نظريۀ برچسب زني براي مطالعه خرده فرهنگ ها استفاده شده است اما نگاه ها را از فعل ناقض قواعد به جانب پاسخ هـاي جـامعوي٥ بـه نقـض قواعـد منعطـف کـرده اسـت (١٩٧٣ ,Young &Taylor; Walton ).
نتيجه اي که در پي ميآيـد ايـن اسـت کـه نظريه هاي جامعه شناختي انحراف همان طورکه در مورد جرم ، بزهکاري و بيمـاري روانـي به کار ميروند، درخصوص هنر مدرن نيز قابل اعمـال اسـت .
اعمال نظريه برچسب زني نسبت به خرده فرهنگ ها در هنر مدرن نظريه هاي جامعه شناختي انحراف که تاکنون مورد بحـث قـرار گرفتنـد، کيفيـات نفس عمل مجرمانه را مورد بررسي قرار ميدهند؛ به اين صـورت کـه اگـر عملـي قواعـد جامعوي را نقض کند منحرفانه شناخته ميشود.
نظريه کنش متقابل نمادين ١ يـا نظريـه برچسب زني بر اين باور است که آنچه در تعريف انحراف حـائز اهميـت اسـت ، معـانياي است که به آن نسبت داده ميشود و پاسخ هاي اجتماعي به انحـراف کـه در واکـنش بـه نفس عمل منحرفانه قرار ميگيرند را بررسي ميکند (٢٠٠٣ ,Rock &Downes ).
(2003), Understanding Deviance: A Guide to the Sociology of Crime and Rule Breaking, Oxford University Press.
), The Sociology of Crime and Deviance, Greenwich University Press,.
(1973), The New Criminology: For a Social Theory of Deviance, Routledge.