Abstract:
موروثی شدن حکومت توسط امویان و شهادت امام حسین (ع ) عاملی برای افزایش فعالیت سیاسی قبیله بنیهاشم گشت ؛ تا جایی که رهبران بنیهاشم ، نماینده ی جبهه مخالف حکومت اموی به شمار میآمدند. در این میان خاندان عباسی که یکی از دو شاخه اصلی بنی هاشم به شمار میآمدند با استفاده از جایگاه اهل بیت (ع ) و زمینه سازی قبلی علویان ، بزرگترین قیام تاریخی علیه امویان را سازمان دادند و با توجه به آنکه بخش اصلی دعوت بنی عباس در منطقه ی خراسان و به طریق پنهانی و سازمانی انجام پذیرفت ؛ این مقاله به بررسی سیر دعوت و چگونگی معرفی رهبر در جنبش عباسی، از طریق واکاوی گزارش های تاریخی پیرامون دعوت عباسی پرداخته است .
Machine summary:
"(خضری، ٩؛ اشپولر،٥٩؛ لاپیدوس ، ١١٧؛ هاینس هالم ، ٥٦) و نهضت مصداق مشخصی را برای آن به جامعه معرفی نکرده است ، حال آنکه محرک نهضت عباسی خراسانی هایی بوده اند که به رهبری خاندان عباسی، تحت تاثیر تبلیغاتی که در چند دهه توسط این خاندان صورت گرفته بود، عقیده داشتند و رهبر کاملا مشخص بود که (ع ) عباسی است و به همین جهت هنگامی که عبدالله محض ، نزد امام صادق میرود تا در مورد نامه دعوت ابوسلمه حرف بزند، امام به عبدالله میفرماید: «از چه زمانی اهل خراسان شیعه تو بوده اند؟» (ابن طقطقی، ١٥١و١٥٢؛ مسعودی، ٢٥٤/٣) این جمله حکایت از آن دارد که معلوم است خراسانیها، شیعه چه کسی هستند.
(نوبختی، ٣٥) خاندادن عباسی از صدر اسلام تا اواخر قرن اول هجری همراه علویان بوده و بعد از آن به تدریج حرکت سازمانی خویش را آغاز نمودند، با این حال پیوستگی خویش را با سایر سران بنی هاشم نیز حفظ نمودند؛ تا آنکه در بحبوحه قیام ، ابوسلمه تصمیم گرفته بود که خلافت را به خاندان علی (ع ) منتقل سازد؛ از این رو نامه هایی با یک مضمون به نام امام صادق (ع )، عبدالله محض و عمر اشرف نوشت و طی آن هر کدام از آنان را دعوت نمود که نزد وی برود / تا ابوسلمه به نفع ایشان فعالیت کند و حکومت را به او برساند."